دیشب بهم داد ... گفت :"شب عروسی دخترت بده بهش "
دیشب بهم داد ... گفت :"شب عروسی دخترت بده بهش "
البته شب عروسی دختری که ندارمش ... به مامانمم اینو نداده بود ... فقط دو بار به خودم قرض داده بود برای مهمانی بسیار مهم! دیگه دید چشمم توش گیر کرده بنده خدا آورد برای کادوی تولدم ...
+حالا جلو بقیه نوه ها بندازم داستان نشه صلوات ..."البته شوخی میکنم هیچ کدوم اونطوری نیستن یا کوچیکن یا خانم و چیزی نمیگن مثل دختردایی گلم که اینجا هم هست😂(نوه ارشد هستم خیر سرم تو هر دو طرف )
+گفت:"تو مهمی برام ... من خودم بزرگت کردم ..." راستم میگفت 🙂 جلسه های مدرسه ... که مامان سر کار بود ... ناهارهای ظهر ...قرمه سبزی ها و دمپخت هاش و کتلت هاش ...مهربونی هاش ... مسجد رفتن باهاش ... روضه رفتن و وسطش مشق نوشتن🤦♀️😊
همسرجان میگفتن نگیر ازشون و دوسشون دارن ...اما از اون جایی که من خیلی روم زیاده گرفتمش 😍😂
خدا نگهش داره برام ... نمیتونم به زبونم لال نبودش فکر کنم 🥺...
البته شب عروسی دختری که ندارمش ... به مامانمم اینو نداده بود ... فقط دو بار به خودم قرض داده بود برای مهمانی بسیار مهم! دیگه دید چشمم توش گیر کرده بنده خدا آورد برای کادوی تولدم ...
+حالا جلو بقیه نوه ها بندازم داستان نشه صلوات ..."البته شوخی میکنم هیچ کدوم اونطوری نیستن یا کوچیکن یا خانم و چیزی نمیگن مثل دختردایی گلم که اینجا هم هست😂(نوه ارشد هستم خیر سرم تو هر دو طرف )
+گفت:"تو مهمی برام ... من خودم بزرگت کردم ..." راستم میگفت 🙂 جلسه های مدرسه ... که مامان سر کار بود ... ناهارهای ظهر ...قرمه سبزی ها و دمپخت هاش و کتلت هاش ...مهربونی هاش ... مسجد رفتن باهاش ... روضه رفتن و وسطش مشق نوشتن🤦♀️😊
همسرجان میگفتن نگیر ازشون و دوسشون دارن ...اما از اون جایی که من خیلی روم زیاده گرفتمش 😍😂
خدا نگهش داره برام ... نمیتونم به زبونم لال نبودش فکر کنم 🥺...
۳.۴k
۱۱ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.