عشق قمار
پارت ۱۳
کوک :جوننن(به س.ینه های گلوریا نگاه میکنه )
گلوریا :خفه شو
کوک:من اینارو از دست نمیدم (منظورش سینه های گلوربا)
گلوریا :من اینارو به تو نمیدم واسا واسا چرا داخل من داغه
کوک :(میزنه خودشو به نفهمی )
گلوریا :نگو کامتو ریختی توم(داد)
کوک :نه کی گفته
گلوریا :کامت رو ریختی توم(گریه)
کوک:آره ریختم خوشم اومد به توچه اگه میخوای دوباره روی دوست جون جونیت رو ببینی حرف گوش کن نزار اون یکی روی خودمو نشون بدم
گلوریا :برو اونور میخوام برم حموم
کوک باهم میریم
گلوریا (تا خواست حرف بزنه کوک برداشت برآید تو حموم دلشو هم ماساژ داد )
فلش بعد حموم
گلوریا :به اجوما داشتم کمک میکردم که وقتی کیمچی رو گذاشتم وسط میخواستم صندلی رو برای خودم عقب بکشم یهو
کوک ویو
نشسته بودم رو صندلی به حرکات گلوریا نگاه میکردم تا حالا اون شهوتی که این دختر به من وارد کرده کسی نتونسته احساس میکنم دیوانشم همینجوری نگاهش میکردم هو بیهوش شد تا قبل اینکه بیوفته گرفتمش
کوک : الو دکتر (نگران)
دکی :بله آقای جئون
کوک :زودتر خودتونو برسونید به عمارت (نگران)
دکی :ولی....
کوک :ولی یا اما نداره فهمیدی (عربده)
من : دکی اومد و گلوریا رو معاینه کرد
کوک : خوب دکتر چی شده زود باش
دکی :خوشوقتانه ایشون ......
شرط ۵ لایک
۵ کامنت
کوک :جوننن(به س.ینه های گلوریا نگاه میکنه )
گلوریا :خفه شو
کوک:من اینارو از دست نمیدم (منظورش سینه های گلوربا)
گلوریا :من اینارو به تو نمیدم واسا واسا چرا داخل من داغه
کوک :(میزنه خودشو به نفهمی )
گلوریا :نگو کامتو ریختی توم(داد)
کوک :نه کی گفته
گلوریا :کامت رو ریختی توم(گریه)
کوک:آره ریختم خوشم اومد به توچه اگه میخوای دوباره روی دوست جون جونیت رو ببینی حرف گوش کن نزار اون یکی روی خودمو نشون بدم
گلوریا :برو اونور میخوام برم حموم
کوک باهم میریم
گلوریا (تا خواست حرف بزنه کوک برداشت برآید تو حموم دلشو هم ماساژ داد )
فلش بعد حموم
گلوریا :به اجوما داشتم کمک میکردم که وقتی کیمچی رو گذاشتم وسط میخواستم صندلی رو برای خودم عقب بکشم یهو
کوک ویو
نشسته بودم رو صندلی به حرکات گلوریا نگاه میکردم تا حالا اون شهوتی که این دختر به من وارد کرده کسی نتونسته احساس میکنم دیوانشم همینجوری نگاهش میکردم هو بیهوش شد تا قبل اینکه بیوفته گرفتمش
کوک : الو دکتر (نگران)
دکی :بله آقای جئون
کوک :زودتر خودتونو برسونید به عمارت (نگران)
دکی :ولی....
کوک :ولی یا اما نداره فهمیدی (عربده)
من : دکی اومد و گلوریا رو معاینه کرد
کوک : خوب دکتر چی شده زود باش
دکی :خوشوقتانه ایشون ......
شرط ۵ لایک
۵ کامنت
- ۹.۰k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط