فیک عوضی قلدر (p4)
جیمین ؛ رفتم تو ماشین نشستم یه سیگار از تو داشبورد برداشتمو روشن کردم نمیتونستم توی مدرسه سیگار بکشم هنو واسه اینکارا زود بود واس همینم تو ماشین نشستم شیشه های ماشینم دودی بود واسه همین کسی نمیدید بعد چند دقیقه از ماشین پیاده شدم در صندوق عقبو باز کردم و از توی کیفم کاپشن چرممو برداشتم پوشیدمش و رفتم سر کلاس وارد کلاس شدم که دیدم هیونجین و ات و مین جه توی ردیف اول کلاس نشستن بدون اینکه بهشون توجه کنم منم رفتم توی ردیف نشستم
ات ؛ توی کلاس منتظر استاد بودیم که یهو جیمین وارد کلاس شد و بدون توجه رفت توی ردیف دوم نشست هر وقت که بهش نگاه میکردم چهرش سرد و خشن بود هیچوقت نمیخندید ، در همین حال استاد زیست اقای کانگ وارد کلاس شد
استاد : سلام بچه ها
بچه ها : سلاممم
استاد : خب امیدوارم حالتون خوب باشه
استاد : امروز درسمون درباره سیستمی ایمنی بدن انسان ولی قبل از اون حضور غیاب باید انجام بشه
لیو جی کانگ ( پسر )
✓: حاضر
هوانگ جینا ( دختر )
✓: حاضر
جانگ سویون ( دختر )
✓ : حاضر
سئو مین وو ( پسر )
✓ : حاضر
چا هه جین (دختر)
✓ : حاضر
لی مین هیوک (پسر)
✓ : حاضرم
چوی یونگجه (پسر)
✓ :حاضر
کیم هیونجین
هیونجین :حاضرم
کیم ات
ات : حاضر
پارک مین جه
مین جه : حاضر
استاد : خب بریم سراغ درس ....
جیمین : ببخشید ...
استاد : بله ؟
جیمین : اسم منو نخوندین
استاد : اه بله میشه خودتو معرفی کنی
جیمین : پارک جیمین
استاد : ا پس تو برادر مین جه پارک جیمین هستی ، اقای مدیر خیلی ازت تعریف میکرد سوابق خیلی عالی داری
جیمین : بله ،ممنونم ( با پوزخند )
استاد : خیله خب درسو شروع میکنیم ...
ات ؛ توی کلاس منتظر استاد بودیم که یهو جیمین وارد کلاس شد و بدون توجه رفت توی ردیف دوم نشست هر وقت که بهش نگاه میکردم چهرش سرد و خشن بود هیچوقت نمیخندید ، در همین حال استاد زیست اقای کانگ وارد کلاس شد
استاد : سلام بچه ها
بچه ها : سلاممم
استاد : خب امیدوارم حالتون خوب باشه
استاد : امروز درسمون درباره سیستمی ایمنی بدن انسان ولی قبل از اون حضور غیاب باید انجام بشه
لیو جی کانگ ( پسر )
✓: حاضر
هوانگ جینا ( دختر )
✓: حاضر
جانگ سویون ( دختر )
✓ : حاضر
سئو مین وو ( پسر )
✓ : حاضر
چا هه جین (دختر)
✓ : حاضر
لی مین هیوک (پسر)
✓ : حاضرم
چوی یونگجه (پسر)
✓ :حاضر
کیم هیونجین
هیونجین :حاضرم
کیم ات
ات : حاضر
پارک مین جه
مین جه : حاضر
استاد : خب بریم سراغ درس ....
جیمین : ببخشید ...
استاد : بله ؟
جیمین : اسم منو نخوندین
استاد : اه بله میشه خودتو معرفی کنی
جیمین : پارک جیمین
استاد : ا پس تو برادر مین جه پارک جیمین هستی ، اقای مدیر خیلی ازت تعریف میکرد سوابق خیلی عالی داری
جیمین : بله ،ممنونم ( با پوزخند )
استاد : خیله خب درسو شروع میکنیم ...
۱۲۹.۰k
۰۶ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.