ماییم و شب تار و غم یار و دگرهیچ

ماییم و شبِ تار و غم یار و دگرهیچ
صبرِ کم و بیتابیِ بسیار و دگر هیچ

در حَشر چو پرسند که سرمایه چه داری؟
گویم که غم یار و غم یار و دگر هیچ

#عرفی_شیرازی
دیدگاه ها (۵)

"شـب"شروع سکوت خداست...او آمده تا نزدیکیِ زمینتا تــو آرام ت...

روزگارم اینستدلخوشم با غزلی,تکه نانی،آبی,جمله کوتاهییا به شع...

"گلم"که صدایت می کنمشمعدانیچه اخمی می کند!مانده ام "جانم" را...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

مکن از برم جدایی،مرو از کنارم امشبکه نمی شکیبد از تو دل بی ق...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط