تو کجایی همه ی مرهم و تسکین دلم

تو کجایی همه ی مرهم و تسکین دلم؟
بی تو هر شب چه کنم با غم سنگین دلم؟

سینه ام صحنه جنگیست میان غم و دل
خبرت هست شدی دشمن بی دین دلم؟

دامنت را نکند آه بگیرد روزی
نشوی مشتری هر شب نفرین دلم

در امان نیستم از خنجر بی مهری تو
باز امشب منم و پیکر خونین دلم

سر به مُهرم سر سجاده به امید وصال
تا که پرواز کند مرغک آمین دلم

درد دوری تو ای کاش به فردا نکشد
لااقل کاش بیایی سر بالین دلم

بی وفا جان تو سوگند بُریدم ،برگرد
دوست دارم برسی لحظه ی تدفین دلم
دیدگاه ها (۱)

میان این همه بـــود و نبود ها تـــو برایم تنها دلیلـــی . . ...

روزه میگیـــــرمولے...هر لحظہ دور از روے توبغض رافنجان بہ فن...

🔺 بہ حرمتِ 🔻 تمامِ عاشقانہ‌ها🔺 بماڹ و عاشقے ڪڹ🔻 شاید حاڸِ دل...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط