جهان هرکس به اندازه درک و بینش اوست
جهان_هرکس_به_اندازه_درک_و_بینش_اوست
🌺
پیر منم جوان منم تیر منم کمان منم
یار مگو که من منم ،من نه منم ،نه من منم
.
گر تو تویی و من منم، من نه منم ،نه من منم
عاشق زار او منم ، بی دل و یار او منم
.
یار و نگار او منم ،غنچه و خار او منم
لاله عذار او منم ،چاره ی کار او منم
.
بر سر دار او منم ، من نه منم ، نه من منم
باغ شدم ز ورد او ،داغ شدم ز پیش او
.
لاف زدم ز جام او ،گام زدم ز گام او
عشق چه گفت نام او من نه منم،نه من منم
.
دولت شید او منم ، بازِ سپید او منم
راه امید او منم ،من نه منم ،نه من منم
.
گفت برو تو شمس حق،هیچ مگو ز آن و این
تا شودت گمان یقین ،من نه منم ،نه من منم
.
مولانا🌹
.
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود.
مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت:
من علم دريانوردی و كشتیرانی خواندهام.
در اين كار بسيار مهارت دارم ببينيد اين دريا
و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتی میرانم.
او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی میراند، آن ادرار، دريای بیساحل به نظرش میآمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ.
زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود.
جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست.
آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است.
و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه...World_Everyone_is_as_the_stay_of_the_sight
And
I'm old, I'm young, I'm arrogant, I'm arrogant Don't tell me you're me, I'm not me, I'm not me . If you are and I am, I am neither I nor I I love her, I love her . I am his friend and painter, his bud and thorn I am Laleh Azar and I am his solution . I am in charge of him, I am neither I nor I I became his garden, I became hot in front of him . I bragged about his cup, I stepped on his step What did love say? His name is neither me nor me . The government is his, I am his white again His way of hope is me, neither I nor I . He said, "Go to Shams Hagh, don't say anything about it and this." As long as you think for sure, neither I nor I . مولانا 🌹 .
Maggie sat on the perch, which was perched on the urine of a donkey.
The proud fly wrestles on the urine of a donkey and says:
I have studied maritime science and shipping.
I am very skilled at this, see this sea
And this ship and me how I ship.
In his humble mind, he sails the sea, that urine, the shore o
.
مولانا
مثنوی معنوی
🌺
پیر منم جوان منم تیر منم کمان منم
یار مگو که من منم ،من نه منم ،نه من منم
.
گر تو تویی و من منم، من نه منم ،نه من منم
عاشق زار او منم ، بی دل و یار او منم
.
یار و نگار او منم ،غنچه و خار او منم
لاله عذار او منم ،چاره ی کار او منم
.
بر سر دار او منم ، من نه منم ، نه من منم
باغ شدم ز ورد او ،داغ شدم ز پیش او
.
لاف زدم ز جام او ،گام زدم ز گام او
عشق چه گفت نام او من نه منم،نه من منم
.
دولت شید او منم ، بازِ سپید او منم
راه امید او منم ،من نه منم ،نه من منم
.
گفت برو تو شمس حق،هیچ مگو ز آن و این
تا شودت گمان یقین ،من نه منم ،نه من منم
.
مولانا🌹
.
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود.
مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت:
من علم دريانوردی و كشتیرانی خواندهام.
در اين كار بسيار مهارت دارم ببينيد اين دريا
و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتی میرانم.
او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی میراند، آن ادرار، دريای بیساحل به نظرش میآمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ.
زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود.
جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست.
آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است.
و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه...World_Everyone_is_as_the_stay_of_the_sight
And
I'm old, I'm young, I'm arrogant, I'm arrogant Don't tell me you're me, I'm not me, I'm not me . If you are and I am, I am neither I nor I I love her, I love her . I am his friend and painter, his bud and thorn I am Laleh Azar and I am his solution . I am in charge of him, I am neither I nor I I became his garden, I became hot in front of him . I bragged about his cup, I stepped on his step What did love say? His name is neither me nor me . The government is his, I am his white again His way of hope is me, neither I nor I . He said, "Go to Shams Hagh, don't say anything about it and this." As long as you think for sure, neither I nor I . مولانا 🌹 .
Maggie sat on the perch, which was perched on the urine of a donkey.
The proud fly wrestles on the urine of a donkey and says:
I have studied maritime science and shipping.
I am very skilled at this, see this sea
And this ship and me how I ship.
In his humble mind, he sails the sea, that urine, the shore o
.
مولانا
مثنوی معنوی
۸.۴k
۰۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.