✨❤لجباز من❤✨ پارت 19
❤️✨لجباز_من❤️✨
پارت 19
متین:رفتیم تو با بچه ها حالو احوال پرسی کردیم نشستیم
نیکا:دیانااا ببین این ستووو جدید گرفتمممم
دیانا:جیییییخ چقد خوشگلههههه
پانیذ:چی میگین شیطونا؟
دیانا:ببین لباسشووو
پانیذ:ویی چه نازهههه
ارسلان:عهههه ووفشهههه🙂😂🌸
دیانا:وییییی ارهههههه
متین:باشه باشه چشم نزنین خانوم منو
نیکا:😁
ممد:بیا پایین متین سرمون درد گرف
محراب:اه یه دختر اضافه بیارین یکم راجبشون سوتی بدمممم
بدیمش به ممد🙂👍😂
نیکا:وااای اتفاقااااا یکی از رفیقام هس سینگله امروز زنگ زد بهم که بریم بیرون من نبودم
میخاد بگم اون بیاد؟
ممد:ارههههه جرا از اول نمیگی؟|=
نیکا:واییییسین
🐣مکالمه نیکا و رومینا🐣
رومینا:سلااام خوبی جیگرطلا
نیکا:سلام خوبی فدات شم
رومینا:منممم خوبم
نیکا:چیزه میتونی بیای کافه با بچه هام با یه سری از دوستام
رومینا:ارههههه حتما لوک بفرس
نیکا:باووشههه
_______________
ممد:داشتیم با بچه ها سسشعر میگفتیم که یهو دیدم یه دختره ی خز و خیل اومد نزدیکم(طرفدارای رومینا ناراحت نشناااا🙂)
رومینا:سلام سلام
همع:سلام خوبین
رومینا:قربونتون شماها چطورین خوبین
ت خوبی نیکا
همه و نیکا:اره قربونت بیا بشین
رومینا رفتم رو صندلی خالیه کنار اون پسر جذاابههه
ریش داشت و بور بود🤤💙👽
ممد:یا خدا این که اومد کنار من
نیکا:بهم چشمک شیطونی زد که پدرت در میاد
ممد:به نیکا پیام دادم
ممد:نیکااا این کیهههه
نیکا:همون دختره ی خزو خیل😀
ممد:نیکا خدا بگم چیکارت نکنه
نیکا:بدبختی تمام!
😀
ممد:فق با دمپایییییی میفتم دنبالت تمااام😇
نیکا:میبینیم🤫
ممد:ببین
__________
متین:واای بچا بریم دیگه خسته شدممم
نیکا:اوکیه بریم منم خستگی پاره ام
محراب:سسخلین؟قرار بود بریم شمال امشب
همه:فاااک یادمون نبود
ممد:خب برین اماده شین بعد بیاین خونه ی من اونجا منتظرم
امیرروز:اوکی
(یاهااا هااا😈بلههه فک کردین امیرروزو نمیزارم؟کرم ریزیا از شمال شروع میشه😈خودتونو برای ششششک آماده کنیین😈)
__________
پارت بعدیم امروز میزارم به شرطی که کامنتای این پست برسع به 10 تا
🤓💜
پارت 19
متین:رفتیم تو با بچه ها حالو احوال پرسی کردیم نشستیم
نیکا:دیانااا ببین این ستووو جدید گرفتمممم
دیانا:جیییییخ چقد خوشگلههههه
پانیذ:چی میگین شیطونا؟
دیانا:ببین لباسشووو
پانیذ:ویی چه نازهههه
ارسلان:عهههه ووفشهههه🙂😂🌸
دیانا:وییییی ارهههههه
متین:باشه باشه چشم نزنین خانوم منو
نیکا:😁
ممد:بیا پایین متین سرمون درد گرف
محراب:اه یه دختر اضافه بیارین یکم راجبشون سوتی بدمممم
بدیمش به ممد🙂👍😂
نیکا:وااای اتفاقااااا یکی از رفیقام هس سینگله امروز زنگ زد بهم که بریم بیرون من نبودم
میخاد بگم اون بیاد؟
ممد:ارههههه جرا از اول نمیگی؟|=
نیکا:واییییسین
🐣مکالمه نیکا و رومینا🐣
رومینا:سلااام خوبی جیگرطلا
نیکا:سلام خوبی فدات شم
رومینا:منممم خوبم
نیکا:چیزه میتونی بیای کافه با بچه هام با یه سری از دوستام
رومینا:ارههههه حتما لوک بفرس
نیکا:باووشههه
_______________
ممد:داشتیم با بچه ها سسشعر میگفتیم که یهو دیدم یه دختره ی خز و خیل اومد نزدیکم(طرفدارای رومینا ناراحت نشناااا🙂)
رومینا:سلام سلام
همع:سلام خوبین
رومینا:قربونتون شماها چطورین خوبین
ت خوبی نیکا
همه و نیکا:اره قربونت بیا بشین
رومینا رفتم رو صندلی خالیه کنار اون پسر جذاابههه
ریش داشت و بور بود🤤💙👽
ممد:یا خدا این که اومد کنار من
نیکا:بهم چشمک شیطونی زد که پدرت در میاد
ممد:به نیکا پیام دادم
ممد:نیکااا این کیهههه
نیکا:همون دختره ی خزو خیل😀
ممد:نیکا خدا بگم چیکارت نکنه
نیکا:بدبختی تمام!
😀
ممد:فق با دمپایییییی میفتم دنبالت تمااام😇
نیکا:میبینیم🤫
ممد:ببین
__________
متین:واای بچا بریم دیگه خسته شدممم
نیکا:اوکیه بریم منم خستگی پاره ام
محراب:سسخلین؟قرار بود بریم شمال امشب
همه:فاااک یادمون نبود
ممد:خب برین اماده شین بعد بیاین خونه ی من اونجا منتظرم
امیرروز:اوکی
(یاهااا هااا😈بلههه فک کردین امیرروزو نمیزارم؟کرم ریزیا از شمال شروع میشه😈خودتونو برای ششششک آماده کنیین😈)
__________
پارت بعدیم امروز میزارم به شرطی که کامنتای این پست برسع به 10 تا
🤓💜
۸.۸k
۱۷ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.