شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت پس از چندین سال ...
شخصی شیر می فروخت و آب در آن می ریخت، پس از چندین سال، سیلابی
بیامد و گوسفندان و اموالش را برد. به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه
آمد؟
پسر گفت: ای پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردی اندک اندک جمع
شد و هرچه داشتیم برد.
«وما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛
و آن چه از رنج و مصائب به شما می رسد، همه از اعمال زشت خود شما است
╔═ ⚘════⚘ ═╗
شرمنده دوستان ازصبح نمیشه. جواب کامنت بدم روم سیاه
╚═ ⚘════⚘ ═╝
بیامد و گوسفندان و اموالش را برد. به پسر خود گفت: نمی دانم این سیل از چه
آمد؟
پسر گفت: ای پدر، این آبی است که به شیر داخل می کردی اندک اندک جمع
شد و هرچه داشتیم برد.
«وما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم؛
و آن چه از رنج و مصائب به شما می رسد، همه از اعمال زشت خود شما است
╔═ ⚘════⚘ ═╗
شرمنده دوستان ازصبح نمیشه. جواب کامنت بدم روم سیاه
╚═ ⚘════⚘ ═╝
- ۴۴۳
- ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط