☺ ️همه اسیرند.....
☺ ️همه اسیرند.....
در #گیلانغرب؛ مارا به منطقه #سومار اعزام کردند. فرمانده تیم ما، حاج علی بود و ما باید بر قله های مشرف به دشمن نگهبانی می دادیم. بعد از سه ماه ماندن در آن منطقه، آثار دلتنگی و خستگی در چهره ها نمایان بود.
🍃 من روزی به حاج علی گفتم: به اقای براتی بگو به ما تسویه بدهد.
حاج علی هم این کار را کرد اما آقای براتی گفت: نیرو نداریم ، من به شوخی گفتم: آقا من خودم اینجا هستم ومادرم وبرادرانم اسیرند! خواهرانم اسیرند!
حاج براتی با تعجب نگاهی به حاج علی کرد و پرسید: عباس راست می گوید؟ گفت: بله همه اسیرند .
حاج براتی هم که تا حدودی جا خورده بود پرسنلی را صدا زد و گفت: سریع تسویه بدهید .
حاج علی که دید آقای براتی حسابی باورش شده است با خنده گفت:
آقا " اسیر " نام روستای ماست ؛ بچه های ما در " اسیر " زندگی می کنند .
🌷 سردار شهید حاج #علی_نوری
شهر #اسیر
#خاطرات
🌴 سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
🌾 https://telegram.me/shohaday_lamerd
در #گیلانغرب؛ مارا به منطقه #سومار اعزام کردند. فرمانده تیم ما، حاج علی بود و ما باید بر قله های مشرف به دشمن نگهبانی می دادیم. بعد از سه ماه ماندن در آن منطقه، آثار دلتنگی و خستگی در چهره ها نمایان بود.
🍃 من روزی به حاج علی گفتم: به اقای براتی بگو به ما تسویه بدهد.
حاج علی هم این کار را کرد اما آقای براتی گفت: نیرو نداریم ، من به شوخی گفتم: آقا من خودم اینجا هستم ومادرم وبرادرانم اسیرند! خواهرانم اسیرند!
حاج براتی با تعجب نگاهی به حاج علی کرد و پرسید: عباس راست می گوید؟ گفت: بله همه اسیرند .
حاج براتی هم که تا حدودی جا خورده بود پرسنلی را صدا زد و گفت: سریع تسویه بدهید .
حاج علی که دید آقای براتی حسابی باورش شده است با خنده گفت:
آقا " اسیر " نام روستای ماست ؛ بچه های ما در " اسیر " زندگی می کنند .
🌷 سردار شهید حاج #علی_نوری
شهر #اسیر
#خاطرات
🌴 سنگر شهدای والامقام شهرستان لامرد
🌾 https://telegram.me/shohaday_lamerd
۱.۵k
۰۲ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.