هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم... که چه میکنی؟ پنجره ی اتا
هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم... که چه میکنی؟ پنجره ی اتاقم را باز میکنم و فریاد میزنم تنهاییت برای من... غصه هایت برای من... همه ی بغض ها و اشکهایت برای من... بخند برایم بخند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را ... صدای همیشه خوب بودنت را دلم برایت تنگ شده...
۱.۵k
۲۵ تیر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.