دوستان خواهشی که دارم ازتون لطفا این متن نسبتا طولانی رو
دوستان خواهشی که دارم ازتون لطفا این متن نسبتا طولانی رو بخونین و خواهشا خواهشا کپیش کنین و مجددا در پستهاتون قرار بدین تا شاید اون عنودانی که باید بخونن، بخونن...
اگر رهبری فلانی را قبول نداشت عزلش میکرد!
درسی از قرآن :
وقتی حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت امت را به حضرت هارون که او هم از پیامبران خدا بود سپرد؛ وقتی که برگشت دید امت او گوساله پرست شده اند!
با عصبانیت به حضرت هارون گفت:چرا اینها را از این کار باز نداشتی؟ چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شوند؟
حضرت هارون فرمود: از این ترسیدم که مبادا در بین امت اختلاف افتد و تفرقه ایجاد شود!
وسامری را هم اعدام نکرد بلکه محصور کرد .ایه 97 سوره مبارکه طه
درسی از پیامبر مکرم اسلام
وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد.
این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن.
وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند.
عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.
با اینجای ماجرا کار دارم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند:
می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟
منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند.
(ص 192و193،کتاب سقیفه، علامه عسکری)
درسی از امیرالمومنین علی علیه السلام
وقتی امام علی علیه السلام از انصار می پرسید که چرا با غیر من بیعت کردید؟ جواب می شنید: چون تو اعلام خلافت نکردی! اگر تو زودتر گفته بودی حتما با تو بیعت می کردیم!
اینها همیشه منتظرند که امامشان سخن بگوید تا حرکت کنند، اما نمی دانند که همیشه اینگونه نیست.
همیشه قرار نیست امام جامعه با صراحت سخن بگوید،این تویی که باید تشخیص دهی؛ و آیا بصیرت معنایی غیر از این دارد؟
اگر با افکار و اعتقادات رهبرت دم خور باشی و نظام فکری او را در سخنانش بیابی لازم نیست که در هر حادثه ای برایت فتوا بدهد تا تو حرکت کنی، بلکه قبل از آنکه لب بگشاید، ناگفته های او را می دانی.
درسی از امام حسین علیه السلام
در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند : که از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.
آنان که حسین شناسند می دانند که نباید بروند.
امام وظیفه ی خود می داند که جان یارانش را به خطر نیندازد، به همین دلیل به اصحابش می فرماید که اینها با من کار دارند و قصد جان مرا کردند، شما جان خود را نجات دهید.
اما تو وظیفه ای دیگر داری! تو نباید مصلحت سنجی کنی!
مصلحت سنجی کار امام جامعه است و کار تو فهم طلب امام از تو ؛ که شاید مثل این داستان کربلا خلاف حرف صریح امامت باشد.
درسی از شاگرد مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام :
امام خمینی با اینکه بنی صدر را باوجود انواع جنایتهایش قبول نداشت ؛ نه تنها عزلش نکرد
و علیه او چیزی نگفت بلکه صبورانه در سکوت منتظر ماند تا مردم به درک وشعور و بصیرت سیاسی برسند وخود تشخیص دهند که چه انتخاب بدی کرده اند !
و بعد از اینکه دید غالب مردم آگاه شده اند حکم عزل بنی صدر را صادر کرد.
چون آگاه به قرآن بود که
اختلاف و تفرقه بد تر از گوساله پرستی و شرک به خداوند است،
لذا به خاطر عدم بصیرت در افراد جامعه در بسیاری موارد سخن نگفت و از یاران نزدیکش خواست روشنگری کنند و مردم را آگاه کنند.
واما امام خامنه ای
حالا متوجه شدید شاگرد مکتب قرآن و امام خمینی رحمت الله علیه
چرا باوجود اینکه فلانی را قبول ندارد عزلش نمیکند ؟
این عمار
حالا متوجه وظیفه خود شده ایم که
علی علیه السلام وظیفه ای دارد و ابوذر (ره) وظیفه ای دیگر.
نگو من از رهبری جلو نمی افتم !
اما بصیرت داشته باش .
علی وظیفه وحدت در اجتماع دارد ولی ابوذر میتواند فریاد کند و موید از جانب مولایش باشد.
هر کس باید به تکلیف خویش عمل کند.
اما امان از آن مذهبی هایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را گوش دهند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد!
قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کنداما عده ای هنوز منتظر میمانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند.
نه تنها نگفته های ایشان را نمی فهمند و نمی دانند،
بلکه گفته های ایشان را هم نمیدانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!
این درحالیست که امام خامنه ای با شرایط سخت تر و پیچیده
اگر رهبری فلانی را قبول نداشت عزلش میکرد!
درسی از قرآن :
وقتی حضرت موسی کلیم الله به کوه طور رفت امت را به حضرت هارون که او هم از پیامبران خدا بود سپرد؛ وقتی که برگشت دید امت او گوساله پرست شده اند!
با عصبانیت به حضرت هارون گفت:چرا اینها را از این کار باز نداشتی؟ چرا گذاشتی مردم گوساله پرست شوند؟
حضرت هارون فرمود: از این ترسیدم که مبادا در بین امت اختلاف افتد و تفرقه ایجاد شود!
وسامری را هم اعدام نکرد بلکه محصور کرد .ایه 97 سوره مبارکه طه
درسی از پیامبر مکرم اسلام
وقتی مکه در سال هشتم هجری به دست مسلمین فتح شد، رسول اکرم صلی الله علیه و آله دستور عفو همگانی صادر کردند. اما فرمودند عبدالله(برادر رضاعی عثمان) را هرجا گیر آوردید بکشید حتی اگر خود را به پرده ی کعبه چسبانده باشد.
این شخص ابتدا مسلمان بود ولی بعد مرتد شد و به مکه فرار کرد و شروع کرد به خدا و پیامبرش دروغ بستن.
وقتی عبدالله دستور قتلش را شنید به برادرش عثمان پناه برد و از او خواست که نزد رسول خدا واسطه شود تا او را نکشند.
عثمان برادر را برداشت و نزد پیامبر آورد و از رسول اکرم طلب بخشش و گذشت برای برادر مرتد خود کرد.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله مدتی طولانی سکوت کردند و سپس سربلند کرده و رضایت دادند.
با اینجای ماجرا کار دارم:
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کردند و فرمودند:
می دانید چرا مدتی طولانی سکوت کردم؟
منتظر بودم یکی از شما بلند شود و سر از تن عبدالله جدا کند.
(ص 192و193،کتاب سقیفه، علامه عسکری)
درسی از امیرالمومنین علی علیه السلام
وقتی امام علی علیه السلام از انصار می پرسید که چرا با غیر من بیعت کردید؟ جواب می شنید: چون تو اعلام خلافت نکردی! اگر تو زودتر گفته بودی حتما با تو بیعت می کردیم!
اینها همیشه منتظرند که امامشان سخن بگوید تا حرکت کنند، اما نمی دانند که همیشه اینگونه نیست.
همیشه قرار نیست امام جامعه با صراحت سخن بگوید،این تویی که باید تشخیص دهی؛ و آیا بصیرت معنایی غیر از این دارد؟
اگر با افکار و اعتقادات رهبرت دم خور باشی و نظام فکری او را در سخنانش بیابی لازم نیست که در هر حادثه ای برایت فتوا بدهد تا تو حرکت کنی، بلکه قبل از آنکه لب بگشاید، ناگفته های او را می دانی.
درسی از امام حسین علیه السلام
در شب عاشورا به اصحاب خود فرمودند : که از تاریکی شب استفاده کنید و بروید.
آنان که حسین شناسند می دانند که نباید بروند.
امام وظیفه ی خود می داند که جان یارانش را به خطر نیندازد، به همین دلیل به اصحابش می فرماید که اینها با من کار دارند و قصد جان مرا کردند، شما جان خود را نجات دهید.
اما تو وظیفه ای دیگر داری! تو نباید مصلحت سنجی کنی!
مصلحت سنجی کار امام جامعه است و کار تو فهم طلب امام از تو ؛ که شاید مثل این داستان کربلا خلاف حرف صریح امامت باشد.
درسی از شاگرد مکتب قرآن و اهل بیت علیهم السلام :
امام خمینی با اینکه بنی صدر را باوجود انواع جنایتهایش قبول نداشت ؛ نه تنها عزلش نکرد
و علیه او چیزی نگفت بلکه صبورانه در سکوت منتظر ماند تا مردم به درک وشعور و بصیرت سیاسی برسند وخود تشخیص دهند که چه انتخاب بدی کرده اند !
و بعد از اینکه دید غالب مردم آگاه شده اند حکم عزل بنی صدر را صادر کرد.
چون آگاه به قرآن بود که
اختلاف و تفرقه بد تر از گوساله پرستی و شرک به خداوند است،
لذا به خاطر عدم بصیرت در افراد جامعه در بسیاری موارد سخن نگفت و از یاران نزدیکش خواست روشنگری کنند و مردم را آگاه کنند.
واما امام خامنه ای
حالا متوجه شدید شاگرد مکتب قرآن و امام خمینی رحمت الله علیه
چرا باوجود اینکه فلانی را قبول ندارد عزلش نمیکند ؟
این عمار
حالا متوجه وظیفه خود شده ایم که
علی علیه السلام وظیفه ای دارد و ابوذر (ره) وظیفه ای دیگر.
نگو من از رهبری جلو نمی افتم !
اما بصیرت داشته باش .
علی وظیفه وحدت در اجتماع دارد ولی ابوذر میتواند فریاد کند و موید از جانب مولایش باشد.
هر کس باید به تکلیف خویش عمل کند.
اما امان از آن مذهبی هایی که دم از ولایت مداری می زنند ولی حاضر نیستند حتی سخنان ولی زمانشان را گوش دهند تا بفهمند که او از آنها چه می خواهد!
قضیه وقتی بدتر می شود که امام جامعه ی مسلمین بارها مطلبی را بیان می کنداما عده ای هنوز منتظر میمانند تا ایشان حرفش را صریح تر بزند.
نه تنها نگفته های ایشان را نمی فهمند و نمی دانند،
بلکه گفته های ایشان را هم نمیدانند و از روی جهل می گویند ما منتظریم رهبری نظرشان را بگویند!
این درحالیست که امام خامنه ای با شرایط سخت تر و پیچیده
۴.۳k
۲۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.