آخرین بار ه دیدمت دو خوووون ردی نمیدون با نگاهت م

آخرین بارے ڪه دیدمت دݪو خوووون ڪردی ...نمیدونے با نگاهت منو داغون ڪردے!!!آخرین باری ڪه دیدمت چه دݪ سرد بودی ...داره جون میکَنہ قݪبم ...با صداے خسته میگفت نمیتونه بے تو برگرد...!!!برگرد زخمےِ قݪبم... ترسیده از شب بۍ تو برگرد..
دیدگاه ها (۲)

بابام میگفت:دختر داشتن خیلے غمناکه چون باید ...

نیستی تا ببینی چنه حالم خراوه نیستی تا ببینی دنیام عزاوه،حس ...

سهراب گفتی:چشم ها را باید شستشستم ولی....گفتی: جور دیگر باید...

برای تصرف یک قلبنیاز به لشکر کشی نیستفقط کافیست مهربان بود و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط