چمدان را که دستم دید
چمدان را که دستم دید
چارقدش را دور کمرش پیچید
یا علی لرزانی گفت و بلند شد
نزدیکم که رسید گفت
هر جا بروی اگر دلت کوک باشد
آسمانت فیروزه ای ست و
زمینت ارغوانی!
دلت را کوک نگه دار مادر،
یادش بخیر خانم جان،
می گفت...
یادت باشد کوک بودن دلت را به بود و نبود آدمها وصل نکن!
آدمها تخصص دارند کارهایی کنند که بلد نیستند!
گفتم مثل چی خانم جان
گفت مثل عاشقی!
#حامد_نیازی
ساعت چهارده : چهل و هفت دقیقه پنجشنبه 1397/05/25
1476
1471
چارقدش را دور کمرش پیچید
یا علی لرزانی گفت و بلند شد
نزدیکم که رسید گفت
هر جا بروی اگر دلت کوک باشد
آسمانت فیروزه ای ست و
زمینت ارغوانی!
دلت را کوک نگه دار مادر،
یادش بخیر خانم جان،
می گفت...
یادت باشد کوک بودن دلت را به بود و نبود آدمها وصل نکن!
آدمها تخصص دارند کارهایی کنند که بلد نیستند!
گفتم مثل چی خانم جان
گفت مثل عاشقی!
#حامد_نیازی
ساعت چهارده : چهل و هفت دقیقه پنجشنبه 1397/05/25
1476
1471
۷۳۲
۲۵ مرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.