ماجرای خوابی شهید علی آقاعبداللهی که دید برای مادرش تعبیر

ماجرای خوابی شهید علی آقاعبداللهی که دید برای مادرش تعبیر شد

علی را وقتی بارداربودم خواب می دیدم که توروضه هستم وعلی یک بچه دوساله است که من مرتب صداش می زدم علی بعدکه به دنیا آمد اسمش را گذاشتم علی، علی نزدیک اذان صبح به دنیا آمد.

علی۶و۷سالش بود که ازخواب بیدار شد گفت: مامان خواب محمدطباطبایی را دیده ام، اون موقع تو تلویزیون زیاد نشانش میدادند حافظ کل قرآن بود

علی گفت:خواب دیدم بامحمدطباطبایی قدم میزدیم که یک آقایی که شال سبز گردنش بود دست کشید روی سرم گفت: من تورا به فرزندی قبول میکنم که اون موقع من گفتم:شایداینهااسادات باشند چون اول فامیلشان آقاعبداللهی هست

دوسالی روز عیدغدیر برای علی به اصطلاح می نشستیم بعضی ازهمسایه هامون می آمدند دیدنش بعددنبال شجره نامشان رفتم گفتم شاید سادات باشند چون اول فامیلشان آقاهست که به نتیجه ای نرسیدم گفتم خوب شاید یک خواب کودکانه بوده ولےالان که ایشان شهیدشد وگمنام این خواب رامتوجه معنی اش شدم.

به نقل از:مادرشهید

#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علی_آقاعبداللهی#شهید_مدافع_وطن
#رسانه_شهدا_باشیم
#کونوا_قوامین_لله_شهداء_بالقسط
#سپاه#شهید#شهادت#ایثار#شهادت
#ناجا#ارتش#سپاه#شهید#ایثار
#پاسدار
دیدگاه ها (۳)

#هر_روز_با_یاد_شهداءسردار شهید حمید قبادی‌نيا فرزند خدابنده ...

همیشه آیه و جعلنا را زمزمه میکرد. یکبار گفتم : آقا ابرام این...

باید به خودمان بقبولانیم کهدر این زمان بدنیا آمده‌ایم وشیعه ...

#شهید_هادی_ذوالفقاری#شهید_مدافع_وطن #رسانه_شهدا_باشیم #کون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط