یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر

یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر
نرم نرمک دستی افشان پای کوبان شب بخیر

وسعت غم‌های ما را نیست مرزی آشکار
زین سبب لختی قلم بر ما بگریان شب بخیر

از نگاهت شور و مستی می‌تراود چون شراب
شور و مستی را از این مستان تو مستان شب بخیر

لحظه‌ای دیگر بمان ای بانوی شعر و غزل
میزبان اکنون تویی ما نیز مهمان شب بخیر

برف می‌بارد هوا سرد است بیرون می‌روی
یک غزل مهمان من باش و پس از آن شب بخیر.
دیدگاه ها (۰)

سلاااام سلاااام

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط