دستش را مثل قایقی که روی موج بالا و پایین می رود توی ...

دستش را مثل قایقی که روی موج بالا و پایین می رود ، توی هوا رقصاند .
پرسید : « ارزشش را داشت اینهمه بالا و پایین شدن ها ؟.. » دست هایم را مثل کسی که پارو می زند دو طرف پهلو گرفتم و مثلا پارو زدم . گفتم : « تمام عمر که پارو زده باشی ، نسیم و توفان و روز ابری را که تجربه کرده باشی ، یک روز می رسی وسط دریا ، همان جا که موج ندارد ، همان جا که آفتاب است و دریا آرام است . بعد مثل فرهاد قصه ی « در دنیای تو ساعت چند است؟ » دراز می کشی کف قایق چوبی ات و زیر لب می گویی : « آره ، می ارزید ... »

#مریم_سمیع_زادگان

@gandoom_h 🌾
دیدگاه ها (۱۱)

درنظام، هرچه درجه پایینتر، آدمی به مرگ نزدیک‌تر ! یک سرباز د...

غمناک نباید بود از طعن #حسود ای دلشاید که چو وابینی خیر تو د...

ای جدایی تو بهترین بهانه‌ی گریستن ...بی تو من به اوج حسرتی ن...

خزان به لطف تو چشم و چراغ تقویم استکه دیدن تو در این فصل ، ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط