سردار سلیمانی میگفت

سردار سلیمانی میگفت:
یک بار از ماموریت برمیگشتم منتظرنماندم که ماشین بیاد دنبالم از فرودگاه مستقیم سوار تاکسی شدم، راننده تاکسی جوانی بود. یه نگاه معنا داری به من کرد بهش گفتم: چیه ؟آشنا بنظر میرسم؟
بازم نگاهم کرد، گفت: شما با سردار سلیمانی نسبتی دارین؟ برادر یا پسر خاله ی ایشان هستید؟
گفتم: من خود سردار هستم.
جوان خندید و گفت:
ما خودمون اینکاره ایم شما میخواهید منو رنگ کنی؟
خندیدم و گفتم: من سردار سلیمانی هستم.
باور نکرد. گفت: بگو بخدا که سردار هستی!
گفتم: بخدا من سردار سلیمانی هستم.
سکوت کرد، دیگه چیزی نگفت.
گفتم:چرا سکوت کردی؟
حرفی نزد.
گفتم: چطوره زندگیت با گرونی چه میکنی؟ چه مشکلی داری؟
جوان نگاه معنا داری بهم کردو
گفت: اگه تو سردار سلیمانی هستی من هیچ مشکلی ندارم.
#بسیج_سایبری
دیدگاه ها (۲)

چهارشنبه۲ بهمن ۱۳۹۸۲۶ جمادی الاول ۱۴۴۱۲۲ ژانویه ۲۰۲۰ #بسیج_س...

اعترافات قطره‌چکانی آمریکا/ پنتاگون شمار تلفات انتقام موشکی ...

#بسیج_سایبری

#بسیج_سایبری

(لطفا حمایت کنید❤)P:۵دم فروشگاه وایسادیم که چویی: برو داخل ...

#دو_دختر_در_یک_نقاب#پارت2هواپیما درحال بلند شدن است لطفعا کم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط