گلآغا

📌 #گل_آغا

🔹 مورچه کوچکی بود که هر روز صبح زود سرکار حاضر می شد و بلافاصله کار خود را شروع می کرد.

🔸 مورچه خیلی کار می کرد و تولید زیادی داشت و از کارش راضی بود.

🔹 سلطان جنگل (شیر) از فعالیت مورچه که بدون رئیس کار می کرد، متعجب بود.

🔸 شیر فکر می کرد اگر مورچه می تواند بدون نظارت این همه تولید داشته باشد، به طور مسلم اگر رئیسی داشته باشد، تولید بیشتری خواهد داشت.

🔹 بنابراین شیر یک سوسک را که تجربه ریاست داشت
و به نوشتن گزارشات خوب مشهور بود، به عنوان رئیس مورچه استخدام کرد.

🔸 سوسک در اولین اقدام خود برای کنترل مورچه ساعت ورود و خروج نصب کرد.

🔹 سوسک همچنین به همکاری نیاز داشت که گزارشات او را بنویسد و تایپ کند. سوسک بدین منظور و همچنین برای بایگانی و پاسخگویی به تلفن ها یک عنکبوت استخدام کرد.

🔸 شیر از گزارش های سوسک راضی بود
و از او خواست که از نمودار برای تجزیه و تحلیل نرخ و روند رشد تولیدی که توسط مورچه صورت می گیرد، استفاده کند تا شیر بتواند این نمودارها را در گزارش به مجمع مدیران جنگل به کار برد.

🔹 سوسک برای انجام امور یک کامپیوتر و پرینتر لیزری خریداری کرد.
سوسک برای اداره واحد تکنولوژی اطلاعات یک زنبور نیز استخدام کرد.

🔸 مورچه که زمانی بسیار فعال بود
و در محیط کارش احساس آرامش می کرد، کاغذ بازی های اداری و جلسات متعددی که وقت او را می گرفت دوست نداشت.

🔹 شیر به این نتیجه رسید که فردی را به عنوان مدیر داخلی واحدی که مورچه در آن کار می کرد، بکار گمارد.

🔸 این پست به ملخ داده شد.
اولین کار ملخ خریداری یک فرش و صندلی برای کارش بود.

🔹 ملخ همچنین به کامپیوتر و کارمند نیاز داشت که آنها را از اداره قبلی خودش آورد تا به او در تهیه و کنترل بودجه و بهینه سازی برنامه ها کمک کند

🔸 محیطی که مورچه در آن کار می کرد، حال به مکانی فاقد شور و نشاط تبدیل شده بود. دیگر هیچ کس نمی خندید و همه غمگین و نگران بودند.

🔹 با مطالعه گزارش های رسیده شیر متوجه شد که تولیدات مورچه کمتر از قبل شده است.

🔸 بنابراین شیر یک جغد با پرستیژ را به عنوان مشاور عالی استخدام کرد و به او ماموریت داد تا امور را بررسی کرده، مشکلات را مشخص و راه حل ارائه نماید.

🔹 جغد سه ماه وقت صرف کرد و گزارشی در چند جلد تهیه نمود و در آخر نتیجه گرفت که مشکلات پیش آمده ناشی از وجود تعداد زیاد کارمند است.

🔺 و باید تعدیل نیرو صورت گیرد.
و بنابراین
🔺 شیر دستور داد که مورچه را اخراج نمایند
زیرا
🔺 مورچه دیگر انگیزه ای برای کار نداشت.

💠 چه حکایت اشناییست

✅ تنها کانال رسمی استاد رائفی پور و جنبش مصاف
http://T.me/joinchat/BgS9GTwiIiTL0BLy2QUByw
دیدگاه ها (۱)

📌 #پندانه 🔸 پسرکی دو سیب در دست داشت🔹 مادرش گفت:یکی از سیب...

🎥 صف طولانی دکترسلامی‌ها برای ورود به جشن تولد چهارسالگی ای...

⭕ ️ تصویری از یک زن مسلمان روهینگیایی که می‌گوید سربازان ارت...

#ثقلین ⭕ ️نماز و روزه و حج و کعبه کیست؟ 👤 داود بن فرقد گفت: ...

🕯️ لبخند زیر بازجوییپارت هشتمفئولایفئودور نیکولایسگ های ولگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط