سالها رفت و هنوز
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست
بپرسد از من....
که تو از پنجره عشق
چه ها می خواهی...
صبح تا نیمه ی شب
منتظری...
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن میگویی
گاه با رهگذران...
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست...؟
قیصر امیر پور
یک نفر نیست
بپرسد از من....
که تو از پنجره عشق
چه ها می خواهی...
صبح تا نیمه ی شب
منتظری...
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن میگویی
گاه با رهگذران...
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست...؟
قیصر امیر پور
۶۵۰
۰۷ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.