🏴🏴🏴
🏴🏴🏴
کربلا یعنی ...
کربلا یومُ الحسابی دیگر است
آفتابش ، آفتابی دیگر است
کربلا یعنی که تن بی سر شدن
همچو برگی در خزان پرپر شدن
کربلا یعنی تجلّی گاهِ عشق
رفتنِ بی دست و پا در راه عشق
گفتن ازحق، کُشته ی ناحق شدن
دل بریدن ؛ با خدا ملحق شدن
موج میزد تشنگی در جوی آب
کام ماهی خشک و عطشان روی آب
کربلا لبریزِ بوی یاس بود
ذکرِ لب ؛ فریادِ " یا عباس " بود
بگذریم از گفتنِ این مرحله
کودکِ لب تشنه ؛ تیرِ حَرمَله
صحنه های آتش اندر خیمه ها
کُشته ها افتاده زیر چکمه ها
صحنه ای شمر از حسین سر می برید
خواهرش دل از برادر می برید
کربلا معنای در خون خفتن است
درمیان باطل ، از حق گفتن است
شد زبان عاجز زِ حجم واقعه
بس که بسیار است عمق فاجعه
🏴🏴🏴
کربلا یعنی ...
کربلا یومُ الحسابی دیگر است
آفتابش ، آفتابی دیگر است
کربلا یعنی که تن بی سر شدن
همچو برگی در خزان پرپر شدن
کربلا یعنی تجلّی گاهِ عشق
رفتنِ بی دست و پا در راه عشق
گفتن ازحق، کُشته ی ناحق شدن
دل بریدن ؛ با خدا ملحق شدن
موج میزد تشنگی در جوی آب
کام ماهی خشک و عطشان روی آب
کربلا لبریزِ بوی یاس بود
ذکرِ لب ؛ فریادِ " یا عباس " بود
بگذریم از گفتنِ این مرحله
کودکِ لب تشنه ؛ تیرِ حَرمَله
صحنه های آتش اندر خیمه ها
کُشته ها افتاده زیر چکمه ها
صحنه ای شمر از حسین سر می برید
خواهرش دل از برادر می برید
کربلا معنای در خون خفتن است
درمیان باطل ، از حق گفتن است
شد زبان عاجز زِ حجم واقعه
بس که بسیار است عمق فاجعه
🏴🏴🏴
۴.۳k
۰۸ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.