تنهآ تویی بی تو که میتپی به نبض این رهایی
تنهآ تویی بی تو که میتپی به نبض این رهایی
تو فارغ از وفور سایه هایی
بازا که جزتو جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمرده تر بگپ
بامن حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه هارا
اشووووبم ارامشم تویی.به هرترانه ای سرمیکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم اسمانت
اشووبم ارامشم تویی به هرترانه ای سرمیکشم تویی بیا که بی تو من غم تو سر فزانتست
تو فارغ از وفور سایه هایی
بازا که جزتو جهان من حقیقتی ندارد
تو میروی که ابر غم ببارد
به سمت ماندنت راهی نمیشوی چرا
گاهی ستاره هدیه کن به مشت پوچ شبها
شمرده تر بگپ
بامن حروف رفتنت
تا من بگیرم از دلت همه بهانه هارا
اشووووبم ارامشم تویی.به هرترانه ای سرمیکشم تویی
سحر اضافه کن به فهم اسمانت
اشووبم ارامشم تویی به هرترانه ای سرمیکشم تویی بیا که بی تو من غم تو سر فزانتست
۳.۰k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.