شوق دیدار تو را دارم که بیدارم هنوز
شوقِ دیدارِ تو را دارم که بیدارم هنوز ،
ماهِ من! هر شب تو را زیرِ نظر دارم هنوز...
زهره و بهرام و کیوان، شاهدم هستند که
خوشه ی پروین سرِ راه تو می کارم هنوز...
حلقه ی دورِ زحل را پیشکش خواهم نمود
تا به گوش تو بخواند، عاشق و یارم هنوز...
گاه، پشتِ ابرهای تیره ، پنهان می شوی
کاش می دیدی که مثلِ ابر، می بارم هنوز...
کج خیالان ، بینِ ما دیوارِ کج افراشتند ،
تا ثریا رفته اما ، رویِ دیوارم هنوز...
زخمی ام ازنیشِ خنجرهای بدخواه و
حسود
مثلِ تو، من نیز از این قوم بیزارم هنوز...
تا سحر چیزی نمانده، نازنینم خوش بتاب
من به مهتابِ دل انگیزت، گرفتارم هنوز...
#شبــــتون-شیـــــک
ماهِ من! هر شب تو را زیرِ نظر دارم هنوز...
زهره و بهرام و کیوان، شاهدم هستند که
خوشه ی پروین سرِ راه تو می کارم هنوز...
حلقه ی دورِ زحل را پیشکش خواهم نمود
تا به گوش تو بخواند، عاشق و یارم هنوز...
گاه، پشتِ ابرهای تیره ، پنهان می شوی
کاش می دیدی که مثلِ ابر، می بارم هنوز...
کج خیالان ، بینِ ما دیوارِ کج افراشتند ،
تا ثریا رفته اما ، رویِ دیوارم هنوز...
زخمی ام ازنیشِ خنجرهای بدخواه و
حسود
مثلِ تو، من نیز از این قوم بیزارم هنوز...
تا سحر چیزی نمانده، نازنینم خوش بتاب
من به مهتابِ دل انگیزت، گرفتارم هنوز...
#شبــــتون-شیـــــک
- ۴۹۱
- ۰۹ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط