گفتم ای یار مکن

گفتم ای یار مکُن
با دلِ عاشق بازی
گفت حق است
که با آتشِ ما دَمسازی
گفتم این عدل نباشد
که دلم ریش شود
گفت این سادگیِ توست
که دل می بازی‌‌
دیدگاه ها (۱)

به چشمان تو که حیران مه میشم،، گهی ابرو گهی باران مه میشم، ...

ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﻜﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ روﻭﻗﺘﻲ ﻫﻴﺸﻜﻲ ﭘﻴﺸﺖ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﻣﻮﻧد...‌

چه شکایتی است از منکه چرا به غم دچارم ...تو که از سروده هایِ...

شانه هایت..در هر کجای جهان که باشد،مثل کوهی ستکه حتی بدون حض...

﷽‌🌱گفتم: این رسم وفا با من مهجور نبودگفت: این عشق تو با شِکو...

درمیان لایی دریا تخته بندم کرده ای🙇باز می گویی مرا باز نکن ه...

‍این روزها عجیب دل تنگ می شوم و من این دلتنگی را عاشقانه به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط