از میان

از میان
تمام خنده هایم
تنها عاشق آن خنده ام
که
سبب اش تو باشی
دیدگاه ها (۱)

آخرین‌اسطوره‌های عشق‌را قرنی گذشت در کتاب عاشـــــقی کی میرس...

هوای سرد تنهایی فقط یک کوچ می خواهد مرا از این همه سرما ببر...

دلم یک گاز میخواهد از آن لبهایه شیرینت که گوئی آخخ درد دارد...

منِ سرما زده را گرم در آغوش بگیر به هوای بغلـت بود که سرما ...

و منی که میان درد هایم تو درمان دیدم

تاب می آورم با کورسویی از امیدشاید در انتهای رنج هایمتو...ای...

ان جایی فهمیدم عاشق شده ام که شبی بی فکر تو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط