وقتی کلا تو کار مواد مخدری
وقتی کلا تو کار مواد مخدری
*درخواستی*
نامجون:پس تو از اونایی که میخوای به عنوان سلطان کوکائین شناخته شن...واقعا نمیترسی از اینکه لو بری؟
ا.ت=هر کی تا حالا فهمیده من تو کار مواد مخدرم،بعدش زنده نمونده که بتونه لوم بده
جین:تو که خودت از اون موادا استفاده نمیکنی؟ها؟بگو که فقد تو کار فروششی؟اصن ببین این کارو ول کن...هیچ اجباری نیس که تو حتما تو کار اینجور چیزا باشی....اصن دلم نمیخواد لو بری و اسیبی ببینی یا ازم دور شی:)
شوگا:و دقیقا کی میخواستی اینو بم بگی؟
ا.ت=همون موقع که تو میخواستی بگی که بابات رئیس یه باند مافیاس
شوگا:پس فک کنم بتونیم رابطه ی خوبی رو باهم برقرار کنیم
جی هوپ:چرا تو کار همچین چیزایی هستی؟سلامتیت واست مهم نیس؟نمیگی با این کارت هم به من هم به خودت اسیب میرسونی؟لطفا اگه ی ذره هم دوسم داری دست از این کار بکش
جیمین:چرا تا وقتی منو داری...از اون موادای زهرماری استفاده میکنی تا بری تو خیالاتت؟من واست کافی نیستم که تو میری سراغ اونا؟من دارم همه عشقمو واست میزارم
تهیونگ:ازشون استفاده میکنی یا میفروشیشون؟
ا.ت= اونایی که تو اتاقمن فقد مال خودمن...جزو کمیاب ترینای کرن...کریستال های با ارزشین...اما اگه بخوای میتونم نشونت بدم اونایی که میفروشم چی هستن....فقد هفته ی دیگه از طریق یه کامیون به دستم میرسه....بهتره توهم فکر اینکه بخوای منو لو بدی به سرت نزنه...چون به ضرر خودت تموم میشه
جونگکوک:الان دلیل یسری پنهان کاریاتو میفهمم....تو که قصد کشتن منو بابت اینکه اینو فهمیدم نداری؟
ا.ت:تا وقتی که چیزی لو نره و همه چی سیف باشه...دست به همچین کاری نمیزنم...فقد کافیه بخوای لو بدی مارو یا کسی متوجه ما بشه....تو اولین مظنونی و اون موقع دربارش فک میکنم
جونگکوک:عااام خب عزیزم میدونی چقد دوست دارم؟
ا.ت:😐😐
جونگکوک: به نظرت منم میتونم وارد این بازی بشم؟
ا.ت:میتونی....ولی فعلا نه
#سناریو #بی_تی_اس
*درخواستی*
نامجون:پس تو از اونایی که میخوای به عنوان سلطان کوکائین شناخته شن...واقعا نمیترسی از اینکه لو بری؟
ا.ت=هر کی تا حالا فهمیده من تو کار مواد مخدرم،بعدش زنده نمونده که بتونه لوم بده
جین:تو که خودت از اون موادا استفاده نمیکنی؟ها؟بگو که فقد تو کار فروششی؟اصن ببین این کارو ول کن...هیچ اجباری نیس که تو حتما تو کار اینجور چیزا باشی....اصن دلم نمیخواد لو بری و اسیبی ببینی یا ازم دور شی:)
شوگا:و دقیقا کی میخواستی اینو بم بگی؟
ا.ت=همون موقع که تو میخواستی بگی که بابات رئیس یه باند مافیاس
شوگا:پس فک کنم بتونیم رابطه ی خوبی رو باهم برقرار کنیم
جی هوپ:چرا تو کار همچین چیزایی هستی؟سلامتیت واست مهم نیس؟نمیگی با این کارت هم به من هم به خودت اسیب میرسونی؟لطفا اگه ی ذره هم دوسم داری دست از این کار بکش
جیمین:چرا تا وقتی منو داری...از اون موادای زهرماری استفاده میکنی تا بری تو خیالاتت؟من واست کافی نیستم که تو میری سراغ اونا؟من دارم همه عشقمو واست میزارم
تهیونگ:ازشون استفاده میکنی یا میفروشیشون؟
ا.ت= اونایی که تو اتاقمن فقد مال خودمن...جزو کمیاب ترینای کرن...کریستال های با ارزشین...اما اگه بخوای میتونم نشونت بدم اونایی که میفروشم چی هستن....فقد هفته ی دیگه از طریق یه کامیون به دستم میرسه....بهتره توهم فکر اینکه بخوای منو لو بدی به سرت نزنه...چون به ضرر خودت تموم میشه
جونگکوک:الان دلیل یسری پنهان کاریاتو میفهمم....تو که قصد کشتن منو بابت اینکه اینو فهمیدم نداری؟
ا.ت:تا وقتی که چیزی لو نره و همه چی سیف باشه...دست به همچین کاری نمیزنم...فقد کافیه بخوای لو بدی مارو یا کسی متوجه ما بشه....تو اولین مظنونی و اون موقع دربارش فک میکنم
جونگکوک:عااام خب عزیزم میدونی چقد دوست دارم؟
ا.ت:😐😐
جونگکوک: به نظرت منم میتونم وارد این بازی بشم؟
ا.ت:میتونی....ولی فعلا نه
#سناریو #بی_تی_اس
۱۳.۵k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.