باز باران، بی ترانه
باز باران، بی ترانه
بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه
در سکوتی ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
حاله ای از عشق و نفرت
اشکهایی طبق عادت
قطره های بی طراوت
دیدن مرگ صداقت
روی دوش آدمیت…
میخورد بر بام خانه…
بی هوای عاشقانه
بی نوای عارفانه
در سکوتی ظالمانه
خسته از مکر زمانه
غافل از حتی رفاقت
حاله ای از عشق و نفرت
اشکهایی طبق عادت
قطره های بی طراوت
دیدن مرگ صداقت
روی دوش آدمیت…
میخورد بر بام خانه…
۲.۰k
۱۱ دی ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.