قرار بود یه عالم عکسای دوتایی بگیریم که اصن اگه هم قشنگ ش

قرار بود یه عالم عکسای دوتایی بگیریم که اصن اگه هم قشنگ شدن بفرستیم به این پیج کاپلی ها که بقیه ببینن،عشقشونو منشن کنن زیرش ماهم کلی ذوق کنیم ،مثلا لب دریا با دستمون قلب درست کنیم و خورشید بیفته وسط قلب بعدم بزاریم پروفایل که عالم و آدم بدونن همو داریم
قرار بود برف که اومد زیر بازوشو بگیرم کل تهرانو دور بگردیم باقالی داغ بخوریم و دماغ یخ زدمو بکشه بگه سردت که میشه خوشگلتر میشی 
اون روزا بغل اتوبان( همونجا که کلی خنده زیرزیرکی قایم کرده بودیم ) پیرمردا رو میدیدم که چایی زغالی درست میکردن قرار بود یه روزی بریم جنگل و یه بهترشو بخوریم کنار هم
قرار بود اتاقمون همیشه بو عود صندل بده  شمع روشن کنیم بشینیم و بازم با گیتار بخونه: من از صدای گریه تو به غربت بارون رسیدم تو چشات #باغ_بارون_زده دیدم ...
قرار بود در رو که باز کردم شاخه #نرگس تو دستشو ببینم ذوق کنم کنار هم غذای سوختمو بخوریم و باز بهم بخنده و من فکر کنم چرا انقدر عزیزدلمه
قرار بود آخر داستانمون قشنگ باشه ...

#م_پ
دیدگاه ها (۱۴)

یا به بیدار بودنش شک داردیا می خواهد از خواب هایشنهایتِ استف...

با تـــرس و لـــرز، حــــرف دلــــم را زدم بـــه تــــــو من...

آمدن راه و رسم خودش را داردنمی شود که هرکس از راه رسیدسرش را...

برف نو سلام بنشین، خوش نشسته ای بر بامپاکی آوردی ای امید سپی...

My sweet trouble 34✨کلی باهم حرف زدیم و قهوه خوردیم، موقع بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط