عاشق شهادت بود سید محمود دست ما جوانان را بگیر
عاشق شهادت بود ..... سید محمود دست ما جوانان را بگیر
شهید سید محمود موسوی
نام پدر: سید ابوطالب
ولادت: 1360
محل تولد: بابل
وضعیت تأهل: متأهل
تحصیلات: فوق دیپلم
محل شهادت: تپه جاسوسان سردشت
نحوه شهادت: در اثر اصابت ترکش خمپاره 80 به قلب توسط مزدوران گروهک تروریستی پژاک
تاریخ شهادت: 13/6/1390
نقش شهید در دفاع مقدس:فرمانده دسته
گلزار: آرامگاه شهدای کمانگرکلای مرکزی
نوع فعالیت در ستاد نمازجمعه: بخش دانش آموزی و نوجوانان
وصیت نامه شهید سید محمود موسوی
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام بر حضرت محمّد(صلی ا... علیه وآله) رسول خدا، سلام بر امیرالمومنین علی (علیه السلام)، سلام برفاطمه زهرا(سلام ا... علیه)، سلام بر ائمه معصومین، سلام بر امام حسن مجتبی (علیه السلام) غریب مدینه، سلام بر سالار شهیدان اباعبدا... الحسین، سلام بر قبرستان بقیع، سلام برکاظمین، سلام بر مشهد مقّدس، سلام بر سامراء مقّدس، سلام بر فاطمه معصومه و بر علمای قم، سلام بر شاه چراغ، سلام بر بهشت زهرا، سلام بر بهشت رضا، سلام برهمه شهداء از صدر اسلام تاکنون.
این وصّیت نامه را در حالی می نویسم که عازم مأموریت دشواری هستیم، امیدوارم ان شاءا... با پیروزی عزیزان روح ا... و سیدعلی به انجام برسد.
یارب!در نگاه دوستانم می نگرم در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده، با یکدیگر وداع می کنند، چون هیچ کس نمی داند چه کسی می ماند و چه کسی به دیدار معشوق می شتابد.
خدایا! نمی دانم وقتی که مرگ به سراغم می آید، من در چه حالی هستم، اما خدایا! دوست دارم در آن حال،لبهایم به ذکر یا زهرا (سلام ا... علیه) مشغول باشد و دلم از نور محبت علی و فرزندان علی (علیهم صلوات ا...) لبریز باشد.
خدایا! در دلم تقاضایی است که نمی توانم آن را بر زبان آورم و آن تمّنای شهادت است. خدایا آیا من لایق شهادت هستم؟
خدایا! شرم دارم از اینکه بگویم شهادت را نصیب شخصی مثل من گردانی، زیرا شهداء، همه چیزشان خدا بود و من هنوز به آنجا نرسیدم.
خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا در خواستم به عرش نرسد. پس خودت به من فرصت توبه عطا فرما. خدایا دستانم خالی است.
خدایا! پس از سنگینی سی سال عمر به هدر رفته، اکنون احساس می کنم سبک شده ام.
خدایا! نمی دانم حکمتت چه بود که مرا از شمال به تهران کشاندی و همسری مهربان و فرزندی سالم به من عطا کردی. حال من چگونه شکرت را بجا آورم؟
خدایا!از تو می خواهم همسر و فرزندم و تمامی خانواده ام را عاقبت به خیر نمایی.
وصیتی به خانواده ام:
پدر ومادر مهربانم،برادران و خواهرم، از اینکه زود از میان شما رفتم معذرت می خواهم، تقدیر خدا چنین بود. به هر حال، خداوند روزی ما را به دنیا آورد و روزی نیز ما را از این دنیا می برد، و الان وقت رفتن من بود. شما را به خدا می سپارم و از خداوند می خواهم به شما صبر جمیل عطا فرماید.
سلام مرا به همه دوستان و آشنایان برسانید و به آنان بگویید: اسلام و انقلاب باید به دست آقا امام زمان(عج ا...) برسد. برای رسیدن به این مقصد، باید از تمام خطرها و موانع عبور کرد، هر چند در این راه ممکن است خون جوانانی ریخته شود و جان عزیزانی نثار گردد و سهم کوچکی از این جهاد هم نصیب ما بشود.
سفارشی به همسر مهربانم:
شما واقعاً برای من همسری کردید، اما من نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم، عذرم را پذیرا باش. از خداوند می خواهم که به شما صبر عطا فرماید.
همسر مهربانم! همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید،چون سخنان رهبر بدون تردید حق است، پس بعد از من،همه هم و غم شما ولایت باشد.به دخترم بگویید همواره در خط رهبری باشد و هیچگاه پشت ولایت را خالی نکند.
همسر مهربانم! دوست دارم دخترم در شمال معلم قرآن شود و به بچه ها درس قرآن بدهد. از شما خواهش می کنم در این باره کوتاهی نکنید.
در مراسم تشییع من گریه نکن،چون دوست دارم با استقامت،دشمنان را به گریه اندازی.
سخنانی چند با دخترم:
- دخترم!باید با دیگران فرق داشته باشی، یعنی از نظر ادب، شخصیت،متانت،معنویت و از نظر علمی به درجات عالی برسی.
- قرآن را از مادرت بیاموز.
- از همه مهم تر این که به مادرت احترام بگذار، زیرا مادرت در تمام سختی ها با تو بوده است؛ با گریه ات گریه،و با خنده ات خنده می کرد. مواظب مادرت باش،من هم برای شما دعا می کنم.
وصیّتم به دوستان و آشنایان:
همه ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از این دنیا می رویم. خوشا به حال آن کس که پاک آمد و پاک می رود. در این دنیای فانی اگر شما فردی خوب باشید حتماً خوب از این دنیا می روید، اما با این کوله بار گناه نمی دانم چگونه از دنیا خواهم رفت. امیدوارم ان شاءا... با دعای شما، سبک بال به عالم دیگر رفته و از عذاب قبر نجات یابم.
ای دوستان!فریب دنیا را نخورید، زیرا
شهید سید محمود موسوی
نام پدر: سید ابوطالب
ولادت: 1360
محل تولد: بابل
وضعیت تأهل: متأهل
تحصیلات: فوق دیپلم
محل شهادت: تپه جاسوسان سردشت
نحوه شهادت: در اثر اصابت ترکش خمپاره 80 به قلب توسط مزدوران گروهک تروریستی پژاک
تاریخ شهادت: 13/6/1390
نقش شهید در دفاع مقدس:فرمانده دسته
گلزار: آرامگاه شهدای کمانگرکلای مرکزی
نوع فعالیت در ستاد نمازجمعه: بخش دانش آموزی و نوجوانان
وصیت نامه شهید سید محمود موسوی
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان
سلام بر حضرت محمّد(صلی ا... علیه وآله) رسول خدا، سلام بر امیرالمومنین علی (علیه السلام)، سلام برفاطمه زهرا(سلام ا... علیه)، سلام بر ائمه معصومین، سلام بر امام حسن مجتبی (علیه السلام) غریب مدینه، سلام بر سالار شهیدان اباعبدا... الحسین، سلام بر قبرستان بقیع، سلام برکاظمین، سلام بر مشهد مقّدس، سلام بر سامراء مقّدس، سلام بر فاطمه معصومه و بر علمای قم، سلام بر شاه چراغ، سلام بر بهشت زهرا، سلام بر بهشت رضا، سلام برهمه شهداء از صدر اسلام تاکنون.
این وصّیت نامه را در حالی می نویسم که عازم مأموریت دشواری هستیم، امیدوارم ان شاءا... با پیروزی عزیزان روح ا... و سیدعلی به انجام برسد.
یارب!در نگاه دوستانم می نگرم در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده، با یکدیگر وداع می کنند، چون هیچ کس نمی داند چه کسی می ماند و چه کسی به دیدار معشوق می شتابد.
خدایا! نمی دانم وقتی که مرگ به سراغم می آید، من در چه حالی هستم، اما خدایا! دوست دارم در آن حال،لبهایم به ذکر یا زهرا (سلام ا... علیه) مشغول باشد و دلم از نور محبت علی و فرزندان علی (علیهم صلوات ا...) لبریز باشد.
خدایا! در دلم تقاضایی است که نمی توانم آن را بر زبان آورم و آن تمّنای شهادت است. خدایا آیا من لایق شهادت هستم؟
خدایا! شرم دارم از اینکه بگویم شهادت را نصیب شخصی مثل من گردانی، زیرا شهداء، همه چیزشان خدا بود و من هنوز به آنجا نرسیدم.
خدایا! شاید گناهانم موجب شده است تا در خواستم به عرش نرسد. پس خودت به من فرصت توبه عطا فرما. خدایا دستانم خالی است.
خدایا! پس از سنگینی سی سال عمر به هدر رفته، اکنون احساس می کنم سبک شده ام.
خدایا! نمی دانم حکمتت چه بود که مرا از شمال به تهران کشاندی و همسری مهربان و فرزندی سالم به من عطا کردی. حال من چگونه شکرت را بجا آورم؟
خدایا!از تو می خواهم همسر و فرزندم و تمامی خانواده ام را عاقبت به خیر نمایی.
وصیتی به خانواده ام:
پدر ومادر مهربانم،برادران و خواهرم، از اینکه زود از میان شما رفتم معذرت می خواهم، تقدیر خدا چنین بود. به هر حال، خداوند روزی ما را به دنیا آورد و روزی نیز ما را از این دنیا می برد، و الان وقت رفتن من بود. شما را به خدا می سپارم و از خداوند می خواهم به شما صبر جمیل عطا فرماید.
سلام مرا به همه دوستان و آشنایان برسانید و به آنان بگویید: اسلام و انقلاب باید به دست آقا امام زمان(عج ا...) برسد. برای رسیدن به این مقصد، باید از تمام خطرها و موانع عبور کرد، هر چند در این راه ممکن است خون جوانانی ریخته شود و جان عزیزانی نثار گردد و سهم کوچکی از این جهاد هم نصیب ما بشود.
سفارشی به همسر مهربانم:
شما واقعاً برای من همسری کردید، اما من نتوانستم همسری شایسته برای شما باشم، عذرم را پذیرا باش. از خداوند می خواهم که به شما صبر عطا فرماید.
همسر مهربانم! همیشه پشت سر رهبر قدم بردارید،چون سخنان رهبر بدون تردید حق است، پس بعد از من،همه هم و غم شما ولایت باشد.به دخترم بگویید همواره در خط رهبری باشد و هیچگاه پشت ولایت را خالی نکند.
همسر مهربانم! دوست دارم دخترم در شمال معلم قرآن شود و به بچه ها درس قرآن بدهد. از شما خواهش می کنم در این باره کوتاهی نکنید.
در مراسم تشییع من گریه نکن،چون دوست دارم با استقامت،دشمنان را به گریه اندازی.
سخنانی چند با دخترم:
- دخترم!باید با دیگران فرق داشته باشی، یعنی از نظر ادب، شخصیت،متانت،معنویت و از نظر علمی به درجات عالی برسی.
- قرآن را از مادرت بیاموز.
- از همه مهم تر این که به مادرت احترام بگذار، زیرا مادرت در تمام سختی ها با تو بوده است؛ با گریه ات گریه،و با خنده ات خنده می کرد. مواظب مادرت باش،من هم برای شما دعا می کنم.
وصیّتم به دوستان و آشنایان:
همه ما روزی به دنیا آمده ایم و روزی هم از این دنیا می رویم. خوشا به حال آن کس که پاک آمد و پاک می رود. در این دنیای فانی اگر شما فردی خوب باشید حتماً خوب از این دنیا می روید، اما با این کوله بار گناه نمی دانم چگونه از دنیا خواهم رفت. امیدوارم ان شاءا... با دعای شما، سبک بال به عالم دیگر رفته و از عذاب قبر نجات یابم.
ای دوستان!فریب دنیا را نخورید، زیرا
- ۱۶.۵k
- ۱۹ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط