هر که خاطر بکسی داد چه بیمش ز خطر

هر که خاطر بکسی داد چه بیمش ز خطر
کانکه رفت از پی خاطر ز خطر نندیشد

پیش شمع رخ زیبای تو گر جان بدهم
نبود عیب که پروانه ز پر نندیشد
دیدگاه ها (۲)

خُرّم آن روز که بازآیی و سعدی گوید:آمدی، وه که چه مشتاق و پر...

ما شاه جهانیمٖ گـدایی چه بود؟واصل به خداییم جدایی چه بود...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

جان پرورم گهی که تو جانان من شویجاوید زنده مانم اگر جان من ش...

از جلوه حسنت که بری از همه عیب استآسوده دل آن است که در پرده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط