تو فقط مال منی

☆♡تو فقط مال منی ☆♡

P. ⁸

☆___________________________________♡

منتظر بسته بودم برسه که در باز شد جیمین بود اومد داخل وای بدبخت شدم فکر کردم پسته زود تر از جیمین میرسه

ا. ت:........*استرس*

جیمین: سلام کردن بلد نیستی

ا. ت: س.... س.... سلام *استرس*

جیمین: چته استرس داری؟

ا. ت: چی.... ک. کی من... نه بابا.. ....

جیمین: میدونی ک میفهمم دروغ میگی

دینگ دینگ *صدای زنگ خونه*

ا.ت واییی بدبخت شدممممممم

جیمین رفت درو باز کرد

جیمین: بفرمایدد؟

پستچی: بفرمایید بستتون ک سفارش داده بودید

جیمین: من ک بسته ای سفارش ندادم

پستچی: چرا شما با تماس گرفتید بفرمایید اینجا ادرس خونه شمارو زده

جیمین: ا. تتتتتتتتتتتت


ا. ت: ب... ب.... ب... بله......*ترس و استرس*

جیمین: ا. ت این بسته رو سفارش دادی؟

ا.ت: کی..... چی... من... هان... چیزه..... ب.. ب.. خشید*ترس *

جیمین رو به پستچی
جیمین: هزینش چقد میشه

پستچی: ۲۰پون*به پول ما ایرانیا میشه ۹۰۰ت م ن*

جیمین پولو داد و درو بست برگشت سمت من

جیمین: بدون هماهنگی با من بسته سفارش میدی ها *یکم داد*

ا. ت: ببخشید*بقذ سگی*

جیمین: بازش کن ببینم چیه حالا

ا. ت رفت سمت کارتون و کارتونو باز کرد ک یه خرس کیوت صورتی داخلش بود

جیمین:ای پدر سوخته*خنده بلند*

ا. ت: خنده داره *اخم کیوت*

جیمین: وای بچه کشولو الان فهمیدم من یه بچه تو خونم دارم کمیره عرسک خرسی سفارش میده *خنده بلند*

ا. ت: هییییی خوب خوشم ازش اومد*کیوت*

جیمین: ترو نزدیک خودش کرد کمر ترو کشوند سمت خودش و به خودش چسبوند

ا. ت: هییییی ولم کن *خجالت*

جیمین: امشب خیلی خوردنی شدی*پوزخنده*

ا. ت: وام کنننننن*خجالت سگی*

جیمین: نکنم چی؟*پوزخنده*


ا. ت: گازت میگیرم*اخم کیوت*

یهو ا. ت از جیمین گاز گرفت

جیمین: ایییی گربه وحشی *افتاد دنبال تو *

ا. ت فرار کردی و جیمین دنبال ا. ت

جیمین: مارمولک وایسا ببینم

ا. ت: هع هع مارمولک خودتی*زبون در اوردن*

تا اینکه جیمین از پشت ترو گرفت*مغذتو بشور*

ا. ت: هییییی ولم کنننن

جیمین: منو گاز میگیری ها

جیمین سرشو گرد تو گردنت و یه گازی از گردن ا. ت گرفت *هیییی ادمین بمردهههه*

ا. ت: آییییی

اجوما: شام امادست

جیمین شرسو از گردنت در اورد و ا. ت جیمین سمت آشپزخانه رفتید

نشستید رو میز شام و مشغول غذا خوردن بودید

غذاتون تموم شد و سمت اتاق مشترک تو و جیمین رفتید

جیمین لباساشو عوض کرد

ا. ت به سمت حموم رفتی و لباساتو عوض کردی اومدی بیرون

جیمین:*پوزخنده*

ا. ت: چیه به چی میخندی

جیمین: هیچی توله بیا بگیر بخاب

رفتم رو تخت و جیمین منو سفت بغل کرد کشوند سمت خودش

نمیدونم چرا ولی پیش جیمین احساس ارامش دارم همیشه مراقبمه...... سرمو تو سینه تختش فرو بردم...

جیمین هم دستشو رو موهام میکشید و چشمام گرم شد و سیاهی.........
دیدگاه ها (۶۸)

خب خوشملا من تو یه کمپانی کار میکنم و کمپانی نیاز ب رزی و جی...

تولدت مبارک بانی🥲🥺🍩💖 کوچولو تولدت مبارک کوکی💖 کوچولو تو هر چ...

صداش:))) 🛐

مرسی تمام پوستامو لایک کردی گلم ✨💖

پارت ۷۹ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۹۵ فیک ازدواج مافیایی

ا~ت و تودوروکی پارت ۳۱{دید ک ا~ت اونجا نیس} {پنجره ی دایره ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط