ازدواج اجباری
ازدواج اجباری
part 7
ویو نامجون
از اتاق اومدم بیرون و از پله ها پایین رفتم و به رفتم هال داشتم میگشتم که با قیافه ا. ت که تو خوش جم
شده بود ناخواسته از شدت کیوتیش لبخندی زدم و و یاد حرف های ته وو افتادم.
فلش بک
& برای تو بهشت با اجبار و جهنم فرقی نداره تو هیج کاری بون خواسته خودت انجام نمیدی
+ منظور چیه
& بگذریم ولی دخترهم لا خواسته خودش ازدواج نکرده پس کاری کن اون عاشقت بشه چو به حر حال باهم وارد این بازی شدید کاری کن رام شه ولی بهش حسی داری نامجون؟
+ ام... راستش کیوته باحاله فکر کنم من قبلن هم دیدمش !!
& خوبه فقط باید رامش کنی که اونم بلدی نه؟
+ فکر کنم
& خوبه پس موفق باشی
پایان فلش بک
ویو نامجون
سرم رو تکون دادم تا از فکر بیام بیرون بعد ا.ت رو براید استایل بغل کردم و به سمت اتاق راهی شد ا. ت رو روی تخت گذاشتم و پتو رو روش کشیدم و بعد رفتم حموم
بعد از 20 مین از حموم اومدم بیرون ور فتم سمت کمد و دنبال تیشرت سفیدم میگشتم ولی با فکر اینکه امروز ا.ت چی پوشیده نگاهی بهش انداخت لباس رو پوشیدم
و رفتم کنارش روی تخت با فاصله نگاش کردم آخه این بچه چطور تونسته تیشرت من رو بپوشه ولی واقعا بهش میاد فکر کنم فردا براش خرید کنم که فکر کنم ایم رامش کنه
باهمین فکرا خوابم برد
صبح
ا.ت ویو
......
شرط
لایک 5
کامنت 6
ببخشید دیر شد
part 7
ویو نامجون
از اتاق اومدم بیرون و از پله ها پایین رفتم و به رفتم هال داشتم میگشتم که با قیافه ا. ت که تو خوش جم
شده بود ناخواسته از شدت کیوتیش لبخندی زدم و و یاد حرف های ته وو افتادم.
فلش بک
& برای تو بهشت با اجبار و جهنم فرقی نداره تو هیج کاری بون خواسته خودت انجام نمیدی
+ منظور چیه
& بگذریم ولی دخترهم لا خواسته خودش ازدواج نکرده پس کاری کن اون عاشقت بشه چو به حر حال باهم وارد این بازی شدید کاری کن رام شه ولی بهش حسی داری نامجون؟
+ ام... راستش کیوته باحاله فکر کنم من قبلن هم دیدمش !!
& خوبه فقط باید رامش کنی که اونم بلدی نه؟
+ فکر کنم
& خوبه پس موفق باشی
پایان فلش بک
ویو نامجون
سرم رو تکون دادم تا از فکر بیام بیرون بعد ا.ت رو براید استایل بغل کردم و به سمت اتاق راهی شد ا. ت رو روی تخت گذاشتم و پتو رو روش کشیدم و بعد رفتم حموم
بعد از 20 مین از حموم اومدم بیرون ور فتم سمت کمد و دنبال تیشرت سفیدم میگشتم ولی با فکر اینکه امروز ا.ت چی پوشیده نگاهی بهش انداخت لباس رو پوشیدم
و رفتم کنارش روی تخت با فاصله نگاش کردم آخه این بچه چطور تونسته تیشرت من رو بپوشه ولی واقعا بهش میاد فکر کنم فردا براش خرید کنم که فکر کنم ایم رامش کنه
باهمین فکرا خوابم برد
صبح
ا.ت ویو
......
شرط
لایک 5
کامنت 6
ببخشید دیر شد
۴.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.