بگویید بر گورم بنویسند

بگویید بر گورم بنویسند:
زندگی را دوست داشت؛ ولی آن را نشناخت 
مهربان بود؛ ولی مهر نورزید 
طبیعت را دوست داشت؛ ولی از آن لذت نبرد 
در آبگیر قلبش، جنب و جوشی بود؛ ولی کسی بدان راه نیافت 
در زندگی احساس تنهایی می‌نمود؛
ولی هرگز دل به کسی نداد
و خلاصه بنویسید: 
زنده بودن را برای زندگی دوست داشت 
نه زندگی را برای زنده بودن...

✍🏻 فریدون فروغی
@CafeZhaw ☕️
دیدگاه ها (۱)

زندگی شاید آن لحظه‌ی مسدودی‌ستکه نگاه مندر نی‌نی‌ چشمانِ توخ...

‌تو دلم گفتم کاش آدم بتواند دنیا را بالا بیاورد و این همه در...

تو یک روز نیستیتمامِ سالی.تو یک شب یا یک کتاب و یک قطره نیست...

اینکه می گویید زن ها پیچیده اندگاهی هم بهانه گیر...کاملاً قب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط