پارت15
#پارت15
7برادر ناتنی
رفت اشپز خونه و دست به کار شد
میخواست قرمه سبزی بپزه از جایی که توی پرورشگاه هم برای خودش میپخته خیلی ماهر بود
بعد چند ساعت همشون رو صدا زد و اومدن
ا.ت :گمشید پایین
که همشون یهو همزمان سراشون رو اروم بیرون اوردن
چون میترسیدن ا.ت وحشیبشه و .. اروم اروم اومدن پایین
جین :وایی من نمیخو ...
که ا.ت لگدی به رون پاش نثار کرد
جین :اییی وحشی چرا میزنی
و ا.ت هم به خودش نگرفت و داست غذاشو میخورد
به زور ا.ت برای همشون کشید که وقتی خوردن خیلی خوششون اومد
ا.ت ویو
غذار. پختم و همشون رو صدا زدم جین همش داشت غر میزد و
فکر میکرد خورشت قورمه سبزی سوخته که رنگ تیره ای داره
یه قاشق که گذاشت دهنش انگار که خ.شش اومده
همشون با دیدن قیافه جین غذارو بلعیدن
که تهیونگ با داد گفت :....
پایان پارت
🌈اد بورام🌈
7برادر ناتنی
رفت اشپز خونه و دست به کار شد
میخواست قرمه سبزی بپزه از جایی که توی پرورشگاه هم برای خودش میپخته خیلی ماهر بود
بعد چند ساعت همشون رو صدا زد و اومدن
ا.ت :گمشید پایین
که همشون یهو همزمان سراشون رو اروم بیرون اوردن
چون میترسیدن ا.ت وحشیبشه و .. اروم اروم اومدن پایین
جین :وایی من نمیخو ...
که ا.ت لگدی به رون پاش نثار کرد
جین :اییی وحشی چرا میزنی
و ا.ت هم به خودش نگرفت و داست غذاشو میخورد
به زور ا.ت برای همشون کشید که وقتی خوردن خیلی خوششون اومد
ا.ت ویو
غذار. پختم و همشون رو صدا زدم جین همش داشت غر میزد و
فکر میکرد خورشت قورمه سبزی سوخته که رنگ تیره ای داره
یه قاشق که گذاشت دهنش انگار که خ.شش اومده
همشون با دیدن قیافه جین غذارو بلعیدن
که تهیونگ با داد گفت :....
پایان پارت
🌈اد بورام🌈
۶.۴k
۱۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.