هرچیمنبگمه پارت

#هرچی_من_بگمه #پارت5


کریس:تا شما منیجرین خوشبحال ماعه
لوهان:اره
رویا:ببین هرکی میخوای باشی باش حتی اگه دختر شاه پریونم باشی برای من سوسانویی(سوسانوی جومونگو میگم)
سیلدا:اخی سوسانو جومونگ کو
مبینا:رفته با اون مرد کوره بازی کنه
رویا:کور نبود
مبینا:بود
سیلدا:اصن الان بازی میکنیم ببینیم کور بود یا نه
رویا:خب دخترا از الان دیگه جدی باشین تا مرخصی بگریم
سیلدا:من از الان جدیه جدیم
مبینا:منم
پسرا:دقیقا قراره چه اتفاقی بیوفته
رویا موند سیلدا رفت تو اشپزخونه مبینام رفت تو اتاقا
رویا:خب قانون شماره یک بدون هماهنکی با ما بیرون نمیرین دو حقم ندارین دوس دختراتونو بیارین اینجا میبرین خونه خودتون سه وای به حال کسی که سر تمرینا غر بزنه و غیبت کنه
پسرا:چشم
سیلدا:بیاین شام
همه دور میز جمع میشن
سوهو:میگم معرفی نمیکنی
سیلدا:چرا پسر خاله ی عمه ی رویا ، تخمه مرغ دیگه
کریس:اخه سیاه
سیلدا:حواسم نبود سوخت
سهون:اونش فدای سرت مشکل اینکه این یکیه
سیلدا:بزارش جلو اینه میشه دوتا ، باید لاغر شید
همه:چشم
مبینا با لیستش اومد
مبینا:خب سوهو و سهون ، چان و دی او ، بک و کای ، کریس و لی ، تائو و چن ، لوهان و شیو باهم هم اتاقن
همه:چشم

نظر فراموش نشه
دیدگاه ها (۱)

#هرچی_من_بگمه #پارت6از زبون #مبینااتاقا مشخص شد یه اتاق تکی ...

#هرچی_من_بگمه #پارت7از زبون #سیلدا صبح پاشدم برم اون دوتا کل...

#هرچی_من_بگمه #پارت4حالت عادی همه جمع شده بودن و نشسته بودن...

#هرچی_من_بگمه #پارت3از زبون #رویا مبینا:چون برای شروع هرکار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط