داستانک

#داستانک
"هزار پایی بود وقتی می‌رقصید جانوران جنگل گرد او را تحسین میکردنند؛ همه، به جز یک لاک‌پشت حسود.

روزی لاک‌پشت نامه‌ای به هزارپا نوشت:‌
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از طرفداران رقص شما هستم؛ و می‌خواهم بپرسم چگونه می‌رقصید؟
آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می‌کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟

هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن کدام یک از پاهای خود را اول بلند می‌کند؟
بعد از آن هزار پا هرگز موفق به رقصیدن نشد.

نتیجه اخلاقی:
سخنان بیهوده دیگران از روی بدخواهی و حسادت می‌تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده و مانع پیشرفت و بلند پروازی ما شود."
#کتاب #عکس_نوشته
دیدگاه ها (۱۶)

یڪ دم شد این #عاشق شدندنیـــا همان یڪ لحظه بود #عاشقانه #عکس...

آدم هایی که کارهایشان را بدون فکر انجام می دهند، همیشه به وس...

زندگـی باغـی‌ستــــــڪه با عــشق باقـی‌ستـــــــ.#عکس_نوشته

طلوع معجزه‌ی هر روز خداستیعنی هنوز هم امید هست؛زندگیتــون پر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط