هزار سال دیگر

هزار سالِ دیگر
روی قبرهایمان
گلی بروید اگر
به هم سلامِ تازه ای می کنیم
برایت برگ تکان می دهم
گلبرگ هایم را به دامنت می ریزم
با زبانِ گلها صدایت می کنم
گلِ من!
دیدگاه ها (۱۵)

دلم اینجا را میخواهد .برف..صدای چیریک چیریک چوب سوخته ، بوی ...

باید راز شب را از"شب بو" پرسیدآنها به یقین راز شب رامی دانند...

از من عبــــور می کنی و دم نمــی زنی..تنها دلم خوش است که شا...

در ولــــــنگاری این شـــــهر ســـیاهخبری نیست از آن کوچه ی ...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه،از ...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

★هر بار از نو عاشق تو خواهم شد...★

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط