هرچه پیش تر می روم تنهاتر می شوم. گمان می کنم «به روزِ وا
هرچه پیشتر میروم تنهاتر میشوم. گمان میکنم «به روزِ واقعه» باید خودم جنازهام را به گورستان برسانم. راستی مُردهای که جنازهی خودش را به دوش بکشد چه منظرهی عجیبی دارد. غریب؛ بیگانه. کوه چه خواب سنگینِ ساکتی دارد. انگار هرگز بیدار نمیشود. حتّا در عالمِ خیال.
#شاهرخ_مسکوب
#شاهرخ_مسکوب
۳۹۸
۳۰ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.