عاقبت با یک غزل او را هوایی میکنم

عاقبت با یک غــــــزل، او را هــــوایی میکنم
بعدِ عـــاشق کردنش، خود را فــــدایی میکنم

گفته اند او عاشقِ شعر است و شاعر پیشه گی
با همـــــین ترفــــنــــد، از او دلربــــــایی میکنم

من که "شاعــــــر" نیستم، اما به عشقِ او چنین
در میــــــانِ دوستان، "شـــاعر نمـــایی" میکنم

قلب او سنگیـــست، من میکوبمش با شعــر ناب
کــــعبه ای می ســـــازم از آن و خــــدایی میکنم

او طــلســـمم کرده با آن چشــــم های دلربا...
شــعـــر میخوانم، نگــاهش را گــدایی میکنم

من به اعجاز "غـــزل" بر قـــــــلب ایمان دارم و
آخرش هم با غزل او را هوایی میکنم


‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎ ‎‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌           
‎‌‌‌‌‎‌‌۰
دیدگاه ها (۲)

با تو که حرف می زنم ؛زمین دیگر نمی چرخد ،گنجشک ها سکوت می کن...

ﺁﺩﻣــــــــــﺎﯼ ساده ....ﺧﯿﻠﯽ ﺯﻭﺩ ﻭ ﺧﯿﻠــــﯽ ﺭﺍﺣﺖ ﻋﺎﺷـــــﻖ ...

‍ با توام ای ماه‌ پاره ،چشم و ابرویت کجاست باد می‌آید به سوی...

میخواهیدلتنگت نباشمانگار که بخواهی،شیروانی‌هایِ "رشت" خیس نب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط