فیک

#فیک
#درخواستی
#لینو

P¹²

-من ولت نکردم دختر.....بعد بچمون خودت بدون هیچ حرفی گذاشتی رفتی.....
با حرف هاش کل خاطراتت یادت اومد.....
گریه هاش موقعی که داشتی میرفتی.....
موقعی که تصادف کردی و حافظه‌ت ‌رو از دست دادی....
اولین قطره اشک روی گونه هات نشست....
هیچی نداشتی بگی....
-یادته بهت میگفتم وروجک؟
همشو یادت بود....
+لینو.....
-یادته میخواستیم ازدواج کنیم؟؟؟
+مینهو.....
-یادته باهم این اتاقو برای بچمون درست کردیم؟
دیگه تحمل نکردی....
طاقت نیاوردی.....
بلند شروع کردی به گریه کردن.....
اومد سمتت و بغلت کرد.....
توی بغلش اشک میریختی....
با خیس شدن سرت متوجه شدی اونم داره گریه میکنه....
+لینو(گریه)
-جانم وروجک؟(گریه آروم)
+متاسفم.....با کارام عذابت دادم(گریه شدید)
-پس فهمیدی وروجکِ من؟ بالاخره فهمیدی چقدر عذابم دادی؟؟؟؟
+متاسفم ببخشید که تنهات گذاشتم....م...من نباید...
-هیششش دختر کوچولو....گریه خانومم چی میگه آخه؟
از شدت مهربونیش گریه‌ت چند برابر شد....
-بسه خوشگلم......تو از دوها هم بیشتر گریه میکنیا!!!
+لینو.......
-جانم دخترم....