ویو ا.ت
ویو ا.ت
وقتی اونجوری بغلم کرد ی حسی ک نمدونم اسمش چیه داشتم قلبم داشت تند میزد ولی چشامو بستم و خودمو رها کردم(من میدونم اسمش چیه عشقع)
ویو کوک
وقتی بغلش کردم انگار ک دنیا رو بهم دادن نگاش کردم چشاشو بسته بود منم تصمیم گرفتم که ولش کنم
کوک:عام ببخشید:)
+:عام.....ن م مهم نی
ویو ا.ت
همونجا ولم کردو منم رفتم داخل کلاس اونم پشتم اومد
تهیونگ ویو
همونجا خشکم زد
اون حرفایی ک الان کوک زد
اون حرکتی ک کرد اون حفایی ک ا.ت.....
بزار زنگ بخوره تو حیاط باهات کار دارم ا.ت
زنگ کلاس خورد معلم داشت میرفت تو از شدت تعجب یادم رفت عین چی دویدم داخل
کنار جونگ کوک میشستم دوباره اونجا نشستمب شونم زدم
کوک:هوم؟
ته:داری چیکار میکنی؟؟
کوک:ب ت چ
ته:اون دختر حتی امروز با تو صحبت کرد بعد تو بغلش کردی؟؟
کوک:ب شمارش زنگ زدی و بردیش کافه اون ی دختره احساساتش ضربه میخوره
ته:خوب تو بغلش کردی!
کوک:اون خودشم بغض کرد پیش من
ته ویو
غلبم تیکه تیکه شد
معلم:تهیونگ و جانگ کوک صحبت نکنید
ا.ت ویو
ای بابا دارن سر من دعوا میکنن خوب من باید تصمیم بگیرم نمیدونستم چیکار کنم
ته و جونگ کوک:چشم استاد
وقتی اونجوری بغلم کرد ی حسی ک نمدونم اسمش چیه داشتم قلبم داشت تند میزد ولی چشامو بستم و خودمو رها کردم(من میدونم اسمش چیه عشقع)
ویو کوک
وقتی بغلش کردم انگار ک دنیا رو بهم دادن نگاش کردم چشاشو بسته بود منم تصمیم گرفتم که ولش کنم
کوک:عام ببخشید:)
+:عام.....ن م مهم نی
ویو ا.ت
همونجا ولم کردو منم رفتم داخل کلاس اونم پشتم اومد
تهیونگ ویو
همونجا خشکم زد
اون حرفایی ک الان کوک زد
اون حرکتی ک کرد اون حفایی ک ا.ت.....
بزار زنگ بخوره تو حیاط باهات کار دارم ا.ت
زنگ کلاس خورد معلم داشت میرفت تو از شدت تعجب یادم رفت عین چی دویدم داخل
کنار جونگ کوک میشستم دوباره اونجا نشستمب شونم زدم
کوک:هوم؟
ته:داری چیکار میکنی؟؟
کوک:ب ت چ
ته:اون دختر حتی امروز با تو صحبت کرد بعد تو بغلش کردی؟؟
کوک:ب شمارش زنگ زدی و بردیش کافه اون ی دختره احساساتش ضربه میخوره
ته:خوب تو بغلش کردی!
کوک:اون خودشم بغض کرد پیش من
ته ویو
غلبم تیکه تیکه شد
معلم:تهیونگ و جانگ کوک صحبت نکنید
ا.ت ویو
ای بابا دارن سر من دعوا میکنن خوب من باید تصمیم بگیرم نمیدونستم چیکار کنم
ته و جونگ کوک:چشم استاد
۶.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.