عشق می خواهم ولی همراه اشك و آه نه
عشق می خواهم ولی همراه اشك و آه نه
رشتۀ مستحكمی ، بازی باد و كاه نه
حس تنهايی تلخی ، می كشد روح مرا
عشق می خواهم ، رفاقت های گاه يا بيگاه نه
طاقت تاريكی و سرما ندارم ، زين سبب
آفتابی گرم می خواهم ، فروغ ماه نه
عشق پاكی ، رنگ نور و نرم از جنس حرير
عشق سوزانی ، ولی يك شعلۀ گمراه نه
الفتی ديرينه ميخواهم رها از مرزها
يار و همراهی ، ولی در بُعد سال و ماه نه
جاده ناپيدا و من در جستجوی همسفر
همسفر تا انتها ، تا نيمه های راه نه
می توان از هرچه در دنيا به آسانی گذشت
از وفا و عشق حتی لحظه ای كوتاه ، نه
رشتۀ مستحكمی ، بازی باد و كاه نه
حس تنهايی تلخی ، می كشد روح مرا
عشق می خواهم ، رفاقت های گاه يا بيگاه نه
طاقت تاريكی و سرما ندارم ، زين سبب
آفتابی گرم می خواهم ، فروغ ماه نه
عشق پاكی ، رنگ نور و نرم از جنس حرير
عشق سوزانی ، ولی يك شعلۀ گمراه نه
الفتی ديرينه ميخواهم رها از مرزها
يار و همراهی ، ولی در بُعد سال و ماه نه
جاده ناپيدا و من در جستجوی همسفر
همسفر تا انتها ، تا نيمه های راه نه
می توان از هرچه در دنيا به آسانی گذشت
از وفا و عشق حتی لحظه ای كوتاه ، نه
۱.۲k
۰۲ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.