پیکان

"پیکان"

یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه
یه پیکانِ بی چرخ که بازم تو رؤیاش پُرِ سرنشینه

غرورش شکسته، به جای چراغاش دو تا حُفره مونده
کی می دونه اونو زمونه چه جوری تا اینجا کشونده ؟

چه راهایی رفته ؟ چه روزایی داشته ؟ چه چیزایی دیده ؟
با ترمز گرفتن چه خط و نشونا رو جاده کشیده

عجب خاطراتی تو مغزِ فلزیش دارن رژه می رن
نمی ذاره هرگز که این دلخوشی ها تو قلبش بمیرن

چه روزا تنشو با گُلها پوشوندن برای عروسی
چه شبها تنِ اون تو جاده شده یه اتاقِ خصوصی

چقدر بچه ها رو رسونده دبستان زیرِ برف و بارون
تو چه کوچه هایی سرک می کشیده به فرمانِ فرمون

چقدر روبرو رو می دیده مبادا یه گربه تلف شه
چقدر غصه داشته که تو پمپِ بنزین گرفتارِ صف شه

واسه هم مدل هاش چه بوقای کشدار که تو سینه داشته
از این پاسبونا و برگِ جریمه چقدر کینه داشته

حریصِ یه جادَس از این جا تا رؤیا، بدونِ توقف
نه از شب می ترسه، نه از شیبِ دره، نه حتی تصادف

یه پیکان قراضَس ولی توی رؤیاش هنوزم جوونه
خیالش می تونه بازم توی جاده یه کله برونه

خیالش هنوزم موتور مونده باقی تو صندوقِ سینه
یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینه.

#یغما_گلرویی
دکلمه با صدای یغما گلرویی
ترانه با صدای رضا یزدانی
در کانال تلگرام شعر خوانی
دیدگاه ها (۱)

«کازابلانکا»تو دیگه داری می ری، این اختتام رؤیاستاین آخرین س...

"پیکان"یه پیکان قراضه کنارِ اتوبان داره خواب می بینهیه پیکان...

مثل صدای خنده ی بچه توی عزاآهنگ کند ثانیه هامو به هم زدییه م...

من یه گلایلم که تو این سرزمین شوم،راهم به قبر و سنگِ گرانیت ...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط