دلتنگ چز ست شبه به

دلتنگي چيزي ست شبيه به
يك صفحه ي خاك خورده ،
از يك كتاب قديمي ...
مثل تنهاييِ قوري ترك خورده ي
مادر بزرگ
در طاقچه ي اتاق ...
مثل يك چتر خيس بعد از باران ...
مثل بوي چند شاخه نرگس ...
يا شايد هم چيزي شبيه به قلب من ...
در قصه ي نبودنت !
از من دوری
خیلی دور
اما من تو را همین جا قاب گرفته ام
کنـار شـعرهایم
دست هایم
ارغوان هایم
کتاب هایم
و تنهایی ام که بی تو
هر روز وسیع تر میشود
تو کجایی
اینجا زمان وزن دارد
هر ثانیه ڪه میگذرد
سنگینی نبودنت شڪسته وخمیده ترم میکند...
هر روزی که بی تو میگذرد درد نبودنت عمیق تر می شود...
دیدگاه ها (۱۳)

تو رفتی و چه غم انگیز است..گذراندن دقایق بدون حضور تو ...بغض...

دلتنگم از نبودنتدر آیینه ی تنهایی امتو را به رنگ خیال میبینم...

تلخ ترین کلمه ای که میشناسمکلمه ای برای ترجمه ی تمام حسرت ها...

دلتنگی می دانی چیست؟!غرق شدن در یادت،فکر به صدایت،و مرور هر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط