حرفی تازه بزن چزی بگو

حرفی تازه بزن؛ چيزی بگو!
بگذار اين حالِ آشوبمان كمی تسكين يابد
مثلا بگو انتهای اين راه
كسی از پشت شمشادها بيرون می‌آيد
و ما می‌فهميم در برابر دوربين مخفی قرار گرفته‌ايم
و حالا پاداشِ دوام آوردنمان رهاييست
از اين دست و پا زدن ها...
بيا چيزی بگو
من هنوز هم نمی‌خواهم بگذارم اين حوالی كسی باورش بشود:
« بايد فاتحه‌ی حال خوش را خواند ... »
دیدگاه ها (۱)

یعنی من عاشق این فلفل تپل ها هستم هاااا😍😍😍شستم که با شام بخو...

😐

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط