شاید روزی بیخبردیگر پست نگذارم

شاید روزی بیخبردیگر پست نگذارم...

دلم مےخواهد ترانہ‌ے خداحافظے را بنویسم...
روے دیوار همین مجازے
ولے...
واژه‌ها فرار مےکنند
دلم طاقـٺ نمےآورد
اشک‌ها اماڹ نمےدهند
نمےدانم ،
شاید من هم روزے
بے خداحافظے بروم از این
صفحہ‌ےِ مجازے

دوستان عزیز براتون ازخدا بهترینها رو آرزو میکنم



به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد


خــــــــداحافظ
(پروانه)
دیدگاه ها (۲۱)

خدا ازت نگذره تخم مرغهم‌ کشور و بهم ریختیهم دنیای مجازی ...

یادم از سفر شب یلدام نبود بزارم ب ا شتراک یلدا همگی مبارک😄 😄...

😠

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط