دنبال یک پرتقال میگشتم

◈ دنبالِ یک پرتقال می‌گشتم ...
⬩ نمی‌دانستم که تو باغِ پرتقالی!
◈ نمی دانستم از شاخه‌هایِ تو ،
⬩ نارنج‌هایِ آفتابیِ نورس ،
◈ چشم‌هایم را خیره می کند و حالا ،
⬩ دست‌هایم بویِ نارنج گرفته است!


#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★⦄
دیدگاه ها (۴)

قوی باش خوبِ من!از این دوره‌ی کلافگی و بحران هم به سلامت عبو...

پرسید روزگار تو بی من چگونه استتنها سکوت کردم و اشکم جواب دا...

زندگے واژه ے بے نامـ ونشانیست ولے آنڪه آموختمرا واژه ے #عـشـ...

برایت شعر میگویمـنگاهت راغزل ڪردمـ براےبودن با تو تمنا از از...

🦋🧚🏼‍♀️باید دوچرخه ام را بردارم...و به روزهای کودکی ام برگردم...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط