شب ها غریب تریم
شبها غریبتریم
و بیپناهتریم و مظلومتریم
و معصومتر.شبها شکنندهتریم
و به همه چیز فکر میکنیم و بابت همه چیز پشیمانیم و بابت همهچیز غمگینیم و بابت همهچیز نگران.شبها کوچکترین اشتباهات آدمی، دراکولاهای مخوفی میشوند و او را از احساسات طبیعی خودش بیزار میکنند.صبح روز بعد، همهچیز بیاهمیت و ناچیز بهنظر میرسد و نگرانیها سطحی
اند و ترسهاسطحیاند و اشتباهات تجربههای لازمی
بودهاند، برای ادامه.ما شبها بچه میشویم و از سایهها میترسیم و صبح خوب میشویم. مانند همان کودکی که ازحجم سیاه روی دیوار ترسیده و پس از طلوع آفتاب و تابش اولین بارقهی نور، فهمیده که آن سیاهیِ خوفناک، سایهی گلدان کنار پنجرهی اتاقش بوده.آدمها شبها با سایههای وجودیشان، رو در رو میشوند و هرصبح
از جا بر میخیزند و نقابِ
آفتاب میزنند ...
و بیپناهتریم و مظلومتریم
و معصومتر.شبها شکنندهتریم
و به همه چیز فکر میکنیم و بابت همه چیز پشیمانیم و بابت همهچیز غمگینیم و بابت همهچیز نگران.شبها کوچکترین اشتباهات آدمی، دراکولاهای مخوفی میشوند و او را از احساسات طبیعی خودش بیزار میکنند.صبح روز بعد، همهچیز بیاهمیت و ناچیز بهنظر میرسد و نگرانیها سطحی
اند و ترسهاسطحیاند و اشتباهات تجربههای لازمی
بودهاند، برای ادامه.ما شبها بچه میشویم و از سایهها میترسیم و صبح خوب میشویم. مانند همان کودکی که ازحجم سیاه روی دیوار ترسیده و پس از طلوع آفتاب و تابش اولین بارقهی نور، فهمیده که آن سیاهیِ خوفناک، سایهی گلدان کنار پنجرهی اتاقش بوده.آدمها شبها با سایههای وجودیشان، رو در رو میشوند و هرصبح
از جا بر میخیزند و نقابِ
آفتاب میزنند ...
۱.۱k
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.