عشق شیرین

عشق شیرین ❤
پارت هفتم

برگشتم که دیدم یه پسره با یه تیپ خفن که صورتش و پوشونده بود و معلوم نمیشد کیه بود
من_ ب.... بله؟
پسره_ چرا داری گریه میکنی؟
یکم بهش نگاه کردم و چیزی نگفتم
پسره اومد جلو و با دو تا انگشت شصتش اشکام و پاک کرد
من چوون نمیشناختمش سریع خودمو کشیدم عقب...
من_ چ... چیزی نیس
پسره_ اسمت چیه؟
من_ مین میونم
پسره_ اه..... منم پارک چانیولم خوشبختم😊
دستشو اورد جلو و دست دادیم به هم
من_ منم همینطور
چانیول_ راستی تو توی این محله زندگی میکنی؟
من_ امممم.. نه
چانیول_ اینجا با کسی کار داشتی؟
من_ اومدم خونه قبلیمون و ببینم ... توش کلی خاطره دارم امدم ببینم الان کی توش زندگی میکنه!
چانیول_ فهمیدم.... تو الان یاد خاطراتت افتادی که داشتی گریه میکردی ؟
وا این از کجا فهمید؟
من_ اممممم.... خب... ا... اره
چانیول _ حالا کدوم خونه است؟
خونه ما توی این محله بزرگ ترین خونه بود برگشتم سمت خونه و بهش اشاره کردم
چانیول_ ا... اون؟
سری به نشونه تایید تکون دادم
چانیول_ اون خونه......

ادامه دارد.....
ببخشید این چند روز نتونستم پارت بزارم
سعی میکنم پارت بعد و زود تر بزارم
لایک و کامنت فراموش نشه😊
تو کالکشنم رمان و گذاشتم کیوتا ❤
دیدگاه ها (۴۶)

یه میکس کیوت از شیومین پیشی کوچولوی اکسووووو🐱ساخت خودم کپی م...

کدوم؟

ج ناشناس👇1 سلام ، خوبم ممنون😘2 نه ندرم، شرمنده😓

مرسییییی 😘😘😘😘

فیک مافیای سیاه من part 3

باز گشت عشق پارت چهارم ا/ش: کیریشیما بیشتر به چیزی که گفتی ف...

رمان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط