جاری میشوی هر صبح

جاری می‌شوی هر صبح
در باور چشم‌هایم
نفس می‌کشم عطر دلنواز دستانت را
و بر طلوع عشق می‌سرایم تو را
تا آن‌سوی فصل‌های عبور
صبح باور توست
در تک تک نفس‌هایم
که این‌چنین بی‌بهانه زاده می‌شوی
در پیچک طلایی احساس..

#سمیه_خلج
دیدگاه ها (۳)

جاذبه قصه‌ی یک #سیب نبودجاذبه کشف #تو بودو من امروز به آن پی...

#طبیعت

از تو شعر می‌بافم از موهایت، زندگی! #حمیدرضا_عبداللهی

گرفتارم ، نمیبینی ؟ برایت شعر میبافمکه شاید قسمت من باشد آن ...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط