P

P1
وقتی نا خواسته دشمنت عاشقت میشه
ا.ت ویو: صبح با الارم گوشیم از خواب بلند شدم و رفتم دستشویی و کارا ی لازمو کردم و اومدم و یه صبحانه خوردم و رفتم سر کارم اخه من یک وکیلم(گفته بودم تو معرفی) امروز باید پرونده یه قتل رو برسی میکردم.
فلش بک به ظهر
ویو ا.ت(دوباره🤣🤣🤣🤣) هوففففففف بالاخره کارای این پرونده ام تموم شد. بزار زنگ بزنم به جسیکا(تو معرفی نگفتم ولی دوست صمیمی ا.ته♡♡♡♡)
مکالمه جسیکا و ا.ت
ا.ت: الو سلام جس خوبی (جس مخفف جسیکا هست)
جسیکا: الو سلام بزغاله جونم
ا.ت: یه بار میخواستم باهات درست حرف بزنم خودت نمیزاری
جس: بگو حالا برای چی زنگ زدی
ا.ت: حوصلم پوکیده بیا بریم بیرون
جس: ببند ساعت 7 دم خونتم
ا.ت: اوکی گاو مشنگم بای
حس: خداحافظ انگل قشنگم
پایان مکالمه
فلش بک به ساعت 7
جس: الو انگل قشنگم بیا دم درم
ا.ت: اوکی گاو مشنگم بای
جس: بای
فلش بک به بعد از خرید
ا.ت: هوفففففففففففقق چقدر خسته شدم امروز ولی خوش گذشت . ولی الان میرم یه دوش 10 مینی میگرم میام.
فلش بک به بعد از حموم
ا.ت: اومدم بیرون و یه لش با شلوار کشاد پوشیدم(لباس راحتیاش تو خونه)